خاندان و یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

شیعیان بیشتر از هر کسی از پیروی پیامبر معصوم جبه دورند

شیعیان بیشتر از هر کسی از پیروی پیامبر معصوم جبه دورند

بنابراین آنان برخلاف اهل سنت بیشتر از هرکسی از مصلحت دین و دنیای خود دورترند

از آنجا که شیعه نسبت به دیگران از پیروی معصومی که در عصمت و طهارت او هیچ شکی نیست دورند، و این معصوم هم رسول خداست؛ کسی که خداوند او را همراه با هدایت و دین حق به عنوان مژده رسان و بیم دهنده و دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغ روشنگری که خداوند به واسطه‎ی او مردم را از تاریکی‏ها به‌سوی نور بیرون آورده و آنان را به راه راست و محکمی که بین حق و باطل، هدایت و گمراهی، سرگردانی و راهیابی، نور و ظلمت، اهل سعادت و اهل شقاوت جدا کرده، هدایت نموده است. و خداوند او را قاسم قرار داد تا به واسطه‎ی او بندگانش را به بدبخت و خوشبخت تقسیم کند. پس اهل سعادت آنانی بودند که به او ایمان آوردند و اهل شقاوت کسانی بودند که او را تکذیب نموده و از اطاعت او روی گردان شدند.

بنابراین، شیعیانِ معتقدِ به امام معصوم بیشتر از هر طایفه و گروهی از پیروی این معصوم دور هستند. در این صورت به ناچار بیشتر از همه‎ی مردم از مصلحت دین و دنیای خودشان دور شده‏اند. به طوری که می‏توان کسانی را که تحت سیاست ظالم‏ترین و گمراهترین پادشاهان قرار دارند نیکو حال‏تر از آنان یافت، و کسی در خیر و نیکی وجود ندارد مگر اینکه تحت سیاست کسانی باشد که از شیعیان نیستند.

به همین خاطر آنان در بسیاری از حالت‏ها شبیه یهود هستند، از جمله این حالت‌ها این که هر جا که باشند، ذلت و خواری آنان را فرا می‏گیرد مگر این که به ریسمانی از جانب خدا و از جانب مردم متمسک شوند. و فقر و بینوایی نیز آنان را فرا می‏گیرد و آنان بر روی زمین زندگی نمی‏کنند مگر این که به ریسمان برخی از حاکمانی که معصوم نیستند، چنگ زنند.

آنان به ناچار باید خود را به اسلام نسبت دهند تا آنچه در دلهایشان است را ظاهر کنند. بنابراین امور رافضی‏ها به تنهایی هرگز اصلاح و متعادل نمی‏گردد همان‌گونه که امور یهود نیز هرگز متعادل و اصلاح نمی‏گردد.

اما در مقابل بسیاری از شهرهای اهل سنت به امور دینی و دنیوی خود می‌پردازند بدون این که خداوند بلندمرتبه آنان را به یک کافر و یا یک رافضی نیازمند کند. خلفای سه‏گانه سرزمین‏ها را فتح نمودند و دین را در سرتاسر شرق و غرب زمین آشکار و نیرومند کردند در حالی که هیچ رافضی همراه آنان نبود. حتی بنی امیه پس از آنان با وجود انحرافات زیاد از جانب آن‏ها نسبت به حضرت علی سو سبّ و دشنام او توسط برخی از آنان، بر سرزمین‏های اسلامی در شرق و غرب غلبه یافتند و اسلام در زمان آنان بسیار قدرتمندتر از زمان بعد از آنان بود، و اسلام بعد از انقراض کلی دولت آنان، زمانی که دولت عباسی آمد نظم و سامان نگرفت، و عبدالرحمن داخل به سمت مغرب که «صقر قریش» نامیده می‏شود، حرکت کرد. او و کسانی که پس از او آمدند بر سرزمین‏های مغرب چیره شدند و اسلام را در آن جا آشکار نموده و برپای داشتند و کفار را از سر راه خود قلع و قمع نمودند و همان طور که در میان مردم مشهور بود آنان در امور دینی و دنیوی دارای سیاست بودند و بیشتر از همه‎ی مردم، علاوه بر دوری از سخنان شیعه، از مذاهب اهل عراق دور بودند، و آنان فقط بر مذاهب اهل مدینه بودند.

مردم عراق و مردم شام بر مذهب اوزاعی بودند و مذهب اهل حدیث را گرامی می‏داشتند و برخی از آنان در بسیاری از امور، آن مذهب را یاری می‏دادند. آنان بیشتر از همه‎ی مردم از مذهب شیعه دور بودند.

گروههایی از خوارج و رافضی‏ها که در مشرق و در بسیاری از سرزمین‏های اسلامی نیز وجود داشتند به مغرب رفتند اما پایه‌های این سرزمین‏ها مدت زیادی بر اساس این مذاهب ادامه نیافت بلکه هنگامی که مقداری از این مذاهب به مدت اندکی در آن‏جا آشکار شد، خداوند آن هدایت و دین حق را که حضرت محمد جرا با آن مبعوث کرده بود، در آن‏جا برپا داشت و این دین حق بر باطلِ آنان چیره شد.

طایفه‎ی بنی عبید تظاهر به تشیع می‏کردند و بر قسمتی از مغرب چیره شدند. سپس به مصر آمدند و به مدت دویست سال بر آن حاکم شدند و بر حجاز و شام به مدت یکصد سال حاکم شدند و در «فتنه بساسیری» بغداد را تحت سلطه‎ی خود در آوردند. کافران و بی‏دینان نیز در شرق و غرب به آنان ملحق شدند و این برای بدعت‏گذاران و اهل هواهای نفسانی خوشایند بود. با وجود آن اینان نیاز به سازش و تقیه با اهل سنت داشتند.

وقتی معلوم شد مصلحت غیر شیعه در هر زمان بهتر از مصلحت شیعه است و توفیق غیر شیعه بزرگتر از توفیق شیعه است، معلوم می‏شود آن‏چه شیعیان درباره‎ی اثبات عصمت اظهار می‌دارند، باطل است.

به یکی از شیوخ رافضی گفته شد: اگر کفار به سرزمین ما بیایند و افرادی را به قتل برسانند و حریم‏ها را بشکنند و اموال را غارت کنند، آیا با آنان بجنگیم؟

گفت: نه، طبق مذهب ما جز به همراه معصوم با کسی نمی‏جنگیم.

آن فرد درخواست کننده‎ی فتوا با وجود عامی بودنش گفت: به خدا قسم این مذهب، پلید است. این مذهب منجر به فساد و تباهی دین و دنیا می‏شود [۴۶].

[۴۶] ج(۳) ص(۲۵۷،۲۵۹،۱۱۷).