شری که در اثر خروج علیه حاکمان ایجاد میشود غالباً از خیر ناشی از آن بیشتر و بزرگتر است
به ندرت کسی علیه امام صاحب قدرت خروج میکند مگر این که شر ناشی از اقدام او بیشتر و بزرگتر از خیر آن باشد. همانند کسانی که در مدینه علیه یزید خروج کردند، و ابن اشعث که در عراق علیه عبدالملک خروج کرد، و ابن مهلب که در خراسان علیه پدرش خروج کرد، و ابومسلم صاحب دعوت که در خراسان علیه آنان خروج کرد و همانند کسانی که در مدینه و بصره علیه منصور خروج کردند و امثال این افراد.
نهایت این افراد این بود که یا شکست خوردند و یا پیروز شدند و حکومت و قدرتشان دوام نیاورد و عاقبت و سرانجام مناسبی برای آنان رقم نخورد. عبدالله بن علی و ابومسلم افراد زیادی را به قتل رساندند و هر دو توسط ابوجعفر منصور به قتل رسیدند. اما اهل حره و ابن اشعث و ابن مهلب شکست خوردند و یاران آنان نیز مغلوب شدند و نه دنیایی برایشان برقرار شد و نه دینی برایشان باقی ماند.
خداوند متعال به امری که نه صلاح دین و نه صلاح دنیا در آن محقق نشود امر نمیکند هر چند انجام دهندهی این امر از بندگان پرهیزکار خداوند و از اهل بهشت باشد. بزرگان مسلمانان از خروج و مبارزه در فتنه نهی میکردند. بنابراین مطلب و به دلیل وجود احادیث صحیح، اهل سنت به این نتیجه رسیده که در فتنهها جنگ ترک شود، و این را در عقایدشان ذکر میکنند و به صبر در مقابل ستم ائمه و ترک مبارزه با آنان امر میکنند [۱۶۶].
[۱۶۶] ج(۲) ص (۳۱۳- ۳۱۴).