چه زمانی این غلو و تعطیل در میان شیعیان پیدا شد؟
متکلمان شیعه همچون هشام بن حکم، هشام جوالیقی، یونس بن عبدالرحمن قمی آزاد شدهی آل یقطین، زراره بن أعین، ابومالک حضرمی، علی بن میثم و گروههای زیادی که قبل از مفید، طوسی و حلّی و موسوی و... امامان و بزرگان امامیه بودند، دربارهی اثبات صفات خدا، علاوه بر مذهب اهل سنّت و جماعت، عقاید دیگری در این زمینه بدان میافزودند. اینان مخالف این نبودند که قرآن مخلوق نیست و خداوند در آخرت دیده میشود و سایر مسائل مورد اعتقاد اهل سنت و حدیث را داشتند، تا جایی که دربارهی اثبات صفات خدا، جسم قایل شدن برای خدا، نسبت دادن نقص و همانندی به خدا، دچار بدعت غلو شدند. که در عقاید آنان که علما آنها را ذکر کرده و امور ناپسندی از آنان نقل کردهاند، امری مشهور و شناخته شده است...
اما در اواخر قرن سوم عدهای از شیعیان همچون ابن نوبختی صاحب کتاب «الآراء والدیانات» و امثال او دچار عقائد معتزله شدند. پس از آنان مفید بن نعمان و پیروانش همچون موسوی ملقب به مرتضی و طوسی آمدند.
بدین صورت میبینیم که مصنفین در زمینه عقایدِ (فرقهها) همچون اشعری از کسی از شیعیان نقل نمیکنند که در توحید و عدلشان، با معتزله موافق هستند مگر از برخی از متأخرین آنان، و چه بسا که از قدمای شیعه اثبات تجسیم و اثبات قدر و غیره را ذکر میکنند.
اولین کسانی که در اسلام معروف است که معتقد بودند خداوند جسمی است که دارای طول و عرض و عمق میباشد، هشام بن حکم و هشام بن سالم بودند همان گونه که پیشتر ذکر شد [۲۸].
ابن راوندی و امثال او که به بی دینی و الحاد معروف بودند، کتابهایی دربارهی اصول امامیه تصنیف کردهاند. پس اگر این عقیدهی متأخرین شیعه حق باشد، قدمای آنان همه شان گمراه بودهاند و اگر این عقیدهی متأخرین شیعه گمراهی است، متأخرینشان همگی گمراهاند [۲۹].
[۲۸]. - این بحث که خداوند جسم است یا جسم نیست، بحثی است که اهل کلام دربارهی آن اختلاف نظر دارند و یک مسألهی عقلی است و عالمان در این زمینه سه قول دارند: نفی، اثبات و وقف و تفصیل. این قول اخیر قول درستی است که سلف صالح و پیشوایان دینی بر آن بودهاند. ابن تیمیه /در رسالهی تدمیریه و سایر آثار خود به تفصیل آن را مورد بحث قرار داده است. [۲۹] ج (۱) ص(۱۹، ۲۰) ج(۲) ص(۹۶-۱۰۵) ج(۱) ص(۲۸۸، ۲۲۹، ۳۶۵، ۲۵۷، ۳۱۸، ۳۱۹، ۳۲۰) ج(۱) ص(۳۴۶، ۳۴۸).