آنچه که به دروغ به او نسبت دادهاند
این آفت از جانب کسانی که به او دروغ بستند ایجاد شد نه از جانب خود او. به همین خاطر انواع دروغها همچون کتاب بطاقه و سخنان ناسنجیده و سخن دربارهی نجوم و پیشگویی دربارهی رعد و برقها و پریدن ناگهانی اعضای بدن و سایر موارد به او نسبت داده شده است [۲۴۱]. حتی ابوعبدالرحمن سلمی در کتاب «حقائق التفسیر» دروغهایی از او نقل کرده که خداوند، جعفر را از چنین دروغهایی مبرا نموده است. حتی اگر کسی میخواست دروغهایی را به خورد مردم دهد، آنها را به جعفر نسبت میداد. و حتی گروهی از مردم گمان میکنند که کتاب «رسائل إخوان الصفاء» از او گرفته شده، و این از دروغهایی آشکار است؛ چرا که جعفر در سال یکصد و چهل و هشت وفات کرده و این رسائل حدود دویست سال پس از او در زمان پیدایش دولت اسماعیلیه باطنیه- که قاهره معزِّیه را سال سیصد و پنجاه و اندی بنا کردند- نوشته شد. در این اوقات بود که این رسائل به سبب ظهور این مذهبی که ظاهرش رفض و باطنش کفر محض است، نوشته شدند.
اگر کسی گمان کند که در نزد ائمه علمی پنهان وجود داشت که در نزد دیگر بزرگان وجود نداشت، اما آنان آن را کتمان میکردند، باید گفت: پس علم پنهان چه سود و فایدهای به مردم میرساند...؟!.
و اگر کسی بگوید: ائمه آن علم نزد خود را برای خواص خود بیان میکردند و برای دیگر بزرگان بیان نمیکردند.
در جواب گفته میشود: اولاً این دروغ است که به آنان نسبت داده شده است، چون پس از جعفر بن محمد کسی همچون او نیامد، و او علم را از این بزرگان همچون مالک، ابن عیینه، شعبه، ثوری، ابن جریج، یحیی بن سعید و سایر علمای مشهور و برجسته، فرا گرفته است.
ثانیاً اگر کسی گمان کند این امامان علم را از افرادی همچون آنان پنهان میکردند و فقط برای افراد ناشناس که در میان امت اعتباری هم ندارند، بیان میکردند، در واقع به آنان گمان بد زده است [۲۴۲].
[۲۴۱] قبلاً گفته شد که برخی از این موارد به علی بن ابی طالب نیز نسبت داده شد، و آنها در حق وی دروغ بودند. [۲۴۲] ج(۲) ص(۱۵۴، ۱۷۶) ج(۴) ص(۱۴۶، ۱۴۷، ۱۴۳).