حضرت علیسعلم غیب نداشت!
اگر بعضی از صحابه و یا افراد نیکوکار از برخی از امور آینده خبر دهند، این دلیل آن نیست که آنان از آینده باخبرند. افراط گرانی که حضرت علی را عالم به آینده میپندارند سخت در اشتباهند و این دروغی بیش نیست که بافتهاند.
اطلاع از برخی مسائل آینده از ویژگیهای آن بزرگوار نبوده، و دانستن هر آنچه در آینده اتفاق میافتد نه در قدرت و توان ایشان است و نه در قدرت و توان دیگران.
از شواهدی که به صورت بسیار واضح و روشن نشان میدهند که حضرت علی از آینده اطلاع نداشت، این است که وی در ولایتش و در جنگهایش در زمان خلافتش چیزهایی را گمان میبرد و انتظاراتی داشت که هیچ یک تحقق نیافت، و یا کاملاً عکس آن صورت گرفت. اگر ایشان گمان میبرد که در جنگ با معاویه آنچه صورت گرفت به وقوع میپیوندد هرگز با ایشان نمیجنگید، چرا که اگر جنگ صورت نمیگرفت در مقام و عزت و قوت و پیروزی بود؛ چون بیشتر مردم طرفدار او بودند. و بیشترین سرزمینهای اسلام از او فرمانبرداری میکردند، اما وقتی با آنها در افتاد قدرتش ضعیفتر شد، و بسیاری از سرزمینهایی که زیر فرمان او بود چون مصر و یمن به دشمنان پیوستند. و سرزمین حجاز گاهی با ایشان بود و گاهی با دیگران.
اگر میدانست با قضیهی تحکیم دو قاضی به آنچه اتفاق افتاد حکم میکنند هرگز به تحکیم راضی نمیشد.
اگر میدانست یکی از قاضیان دیگری را گول میزند و او را برکنار میکند، کسی را که با برکناری او موافقت کند یا گول قاضی دیگر را بخورد، انتخاب نمیکرد.
و به رأی کسانی که به او گفتند فعلاً معاویه را در امارتش بگذار تا وضع کشور مستحکم شود، سپس اقدام به اجرای سیاستهایت کن، گوش میداد. این مشورت در واقع میان دوستان و اطرافیان آن حضرت بسیار سنجیدهتر از آنچه صورت گرفت، بود.
خلاصه اینکه: اگر حضرت علی از آینده اطلاع داشت، میدانست که قبول ولایت معاویه در ابتدای کار از جنگ صفین و از خونریزی و فساد و شر در آن، بسیار بهتر بود. در جنگ صفین نه تنها چیزی از مصلحت به دست نیامد بلکه خونهای بسیاری ریخته شد و فسادها و هرج و مرجهای زیادی به بار آمد. اگر حضرت علی از آینده اطلاع داشت هرگز حاضر نمیشد این فساد و شر را بر این امر ترجیح دهد که از ابتدا معاویه را والی شام کند.
همچنین پشیمانی حضرت علی بر بسیاری از کارهایی که انجام داده بود، خود شاهدی است گویا از ندانستن آینده. او میگفت: بسیار ناتوان و درماندهام، ولی عقبنشینی نمیکنم و با هوشیاری و ذکاوت بیشتر راهم را ادامه میدهم و این امرِ تکه پاره شده را به هم میدوزم.
و در شبهای صفین میگفت:«ای حسن، ای حسن، پدرت نمیدانست که کار به اینجا میکشد. چه خوش گفتند سعد بن مالک و عبدالله بن عمر، اگر کار درستی باشد حقا که اجر و پاداشی است بزرگ، و اگر کار اشتباهی باشد خطرش بسیار اندک است». این روایتی است که مصنفان آوردهاند. و رأی امام حسن نیز بر ترک جنگ بود. روایتهای صحیح بر درست بودن نظر امام حسن دلالت دارند. در بخاری از پیامبر اکرم جآمده که ایشان فرمودند: «إِنَّ ابْنِى هَذَا سَيِّدٌ، وَسيصْلِحَ الله بِهِ بَيْنَ فِئَتَيْنِ عَظِيمَتَيْنِ مِنَ الْمُسْلِمِينَ» [۲۳۴]. «این پسر من آقا است، و به زودی خداوند بین دو گروه بزرگ از مسلمانان به واسطهی او صلح و صفا برقرار میکند».
[۲۳۴] ج(۴) ص(۱۷۹ ـ ۱۸۱).