خاندان و یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

امام دوازدهم مفقود است، پس نمی‏تواند امام باشد

امام دوازدهم مفقود است، پس نمی‏تواند امام باشد

امام دوازدهم همان محمد بن حسن عسکری(مهدی منتظر رافضی‏ها) است

رافضی‏ها بیش از دیگران از امامت دور هستند؛ چون آنان راجع به امامت پست‏ترین عقاید و زشت‌ترین و نامناسب‌ترین سخنان با عقل و دین را به کار برده‌اند، چون آنان گول انسانی مجهول و یا معدوم خورده‌اند که نه چشمی او را دیده و نه اثری از او هست، و نه گوشی خبری از او شنیده و نه کسی او را درک کرده است.

محمد بن جریر طبری و عبدالباقی بن قانع و دیگر نسب شناسان و مورخین اظهار داشته‌اند که حسن بن علی عسکری نسل و عقبه‏ای نداشته است. امامیه‌ای که ادعا می‏کنند او دارای فرزند بوده است مدعی هستند که فرزند او وقتی پسر بچه‌ای کوچک بوده وارد زیر زمینی در سامراء شده، و برخی می‏گویند: دو سال داشته، و بنا به قول بعضی، سه سال و بنا به گفته‎ی برخی دیگر، پنج سال داشته است.

حال اگر او موجود و معلوم باشد بر اساس آن چه که در حکم خداوند که با نص قرآن و سنت و اجماع ثابت شده، می‏بایست در کنار کسی مثل مادر و یا مادر مادرش و یا زنان دیگر اهل حضانت، مورد مواظبت و نگهداری قرار می‏گرفت، و می‏بایست کسی همچون وصی پدرش، اگر پدرش وصی داشت و یا غیر از وصی از او محافظت می‏کرد... بنابراین چگونه کسی که مستحق است در مال و بدن او تصرف شود و مورد مواظبت قرار گیرد، می‏تواند برای همه‎ی مسلمانان امامی معصوم باشد و کسی جز با ایمان به او، مؤمن نباشد؟!.

سپس بنا به اتفاق نظر آنان، چه وجود او و یا عدم او فرض کنیم، آنان از او نه در دین و نه در دنیا هیچ خیری ندیده‏اند، و او به کسی چیزی نیاموخته است، و صفتی از صفات خوب و یا بد را به کسی معرفی ننموده است. بنابراین هیچ یک از مقاصد امامت و منافع و مصلحت‏های خاص و عام آن محقق نگردیده است.

تازه اگر وجود او فرض گردد، او برای اهل زمین هیچ نفعی ندارد و حتی ضرر هم دارد و مؤمنانِ به او اصلاً از وجودش نفعی نمی‏برند، و هیچ خیر و مصلحتی از وجود او برایشان حاصل نمی‏گردد، و تکذیب کنندگان او به اعتقاد آنان به دلیل تکذیب‏شان عذاب می‏بینند. به این ترتیب او شرّ محض است و هیچ خیری در او نیست. و این چنین عملی از جانب یک انسان حکیم و عادل سر نمی‏زند.

چه چیزی گمراه‏تر از تلاش کسی است که خود را خیلی خسته می‏کند و بسیار قال و قیل می‏کند، و درمیان جماعت مسلمانان تفرقه می‏اندازد، و پیشگامان نخستین و تابعین را نفرین، و با کفار و منافقین همکاری می‏کند، و با انواع ترفندها حیله‏گری می‏کند، و هر راهی که برایش ممکن باشد می‏رود، و از شاهدان دروغین کمک می‏گیرد، و پیروان خود را با طناب فریب به دنبال خود می‏کشاند، و کارهایی انجام می‏دهد که وصف آن‏ها طولانی است، و هدفش از این‏ کارها، تنها وجود امامی است که او را به امر و نهی خداوند راهنمایی کند، و آن‏چه را که مایه‎ی نزدیک شدن او به خداوند متعال می‏شود، به او بشناساند.

پس تا زمانی که اسم و نسب آن امام معلوم نگردد چیزی از خواسته‏های او به دست نمی‏آید، و چیزی از تعلیم و ارشاد و امر و نهی‏اش به او نمی‏رسد، و از جانب او برای هیچ امتی منفعت و مصلحتی حاصل نمی‏شود، و فقط از بین بردن جان و مالش و سفرهای زیاد رفتن، انتظار کشیدن در شب و روز و دشمنی با جمهور مسلمانان به خاطر کسی که در زیرزمینی پنهان شده و هیچ کاری انجام نمی‏دهد و سخنی نمی‏گوید، و اگر هم به یقین موجود باشد منفعتی برای این بیچارگان ایجاد نکرده است، به ارمغان دارد. این چگونه است در حالی که خردمندان می‏دانند که چیزی جز ناکامی و شکست در انتظارشان نیست؟

بنابراین می‏بینید وقتی شیعیان مصلحت امامت را از دست می‏دهند در اطاعت کافر یا ظالمی وارد می‏شوند تا به واسطه‎ی او به برخی از اهدافشان برسند. در حالی که آنان به اطاعت از امامی معصوم دعوت می‌کنند، کارشان به جایی رسیده که از کافری ظالم و ستمگر اطاعت می‌کنند! [۷۸].

[۷۸] ج(۲) ص(۱۶۴،۱۹۰) ج(۳) ص(۲۴۸) ج(۱) ص(۲۹،۳۷).