خاندان و یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

تکیه‏گاه شیعیان در فقه

تکیه‏گاه شیعیان در فقه

اما درباره‎ی فقه، آنان بیش از همه‎ی مردم از فقه به دورند. اصل دینشان در شریعت همان مسائلی است که از برخی علمای اهل بیت، همچون علی بن حسین و پسرش ابوجعفر محمد، و جعفر بن محمد نقل می‏کنند. این افراد شاز بزرگان دین و سادات مسلمانان هستند، اما رافضی‏ها در اسناد به آنان نمی‏نگرند که آیا این نقل از آنان درست است یا نه. در واقع آنان هیچ شناختی به علم حدیث و اسناد حدیث ندارند. سپس هر گاه کسی از آنان چیزی را بگوید، آنان دلیل آن سخن را از کتاب و سنت از او نمی‏خواهند و با او مخالفت نمی‌کنند و آن‏چه را که مسلمانان درباره‌اش نزاع و اختلاف دارند، بنا به فرمان خدا و پیامبر، به خدا و رسولش ارجاع نمی‏دهند بلکه آنان برای خود سه اصل قرار داده‏اند:

هر یک از آنان امامی معصوم و به منزله‎ی پیامبر است و جز حق نمی‏گوید و کسی حق ندارد با او مخالفت کند و اگر کسی غیر از او درباره‎ی آن مطلب با او نزاع داشت به خدا و پیامبر ارجاع نمی‏دهند. و درباره‎ی او چیزهایی می‏گویند که او و اهل بیتش از آن مبرا هستند.

هر چیزی که یکی از آنها بگوید معلوم است که او گفته است: من هر آنچه را می‏گویم از پیامبر جنقل می‏کنم [۱۹۷]. کاش آنان به مراسیل تابعین همانند علی بن حسین قناعت می‏کردند بلکه آنان به ائمه‎ی متأخر همچون عسکری‌ها مراجعه می‌کنند و می‏گویند: هر چه که یکی از آنان بگوید، پیامبر جآن را گفته است.

هر خردمندی می‏داند که عسکری‌ها همانند همتایان هاشمی خود در آن زمان بودند، و دارای علمی نبودند که آنان را از دیگران متمایز کند. آنان می‌خواهند هر چه را که یکی از آنان گفته، فرموده‎ی رسول خدا جقرار دهند که خداوند آن را به منزله‎ی قرآن و سنت متواتر برای همه‎ی عالمیان فرستاده است. و این چیزی است که کسی دینش را بر اساس آن بنا نمی‌نهد مگر کسی که از همه‎ی مردم نسبت به روش اهل علم و ایمان دورتر باشد.

اجماع رافضی‏ها همان اجماع عترت است، و اجماع عترت معصوم است. عترت در نزد آنان دوازده نفر هستند، و ادعا می‌کنند هر آن‏چه که از یکی از آنان نقل شده، همه شان بر آن اجماع نموده‏اند.

این سخنان که برخی راست و برخی نسبت دادن دروغ به آنان است، برایشان به منزله‎ی قرآن و سنت و به منزله‎ی اجماع امت اسلام برای آنان در آمده است.

برای هر عاقلی که از دین اسلام شناخت داشته باشد، تصور این امر بیش از نمک بسیار شور و حنظل بسیار تلخ برایش ناخوشایند خواهد بود، به خصوص اگر به روش‌های اهل علم هم شناختی داشته باشد، مخصوصاً مذاهب اهل حدیث و روایات صحیح شان که بدون شک از پیامبر معصومی که از روی هوی سخن نمی‏گوید، نقل شده‌اند.

کسانی که ادعای اجماع عترت دارند آن را درباره‎ی مسائلی قرار می‏دهند که نصی در باره‌اش نیست، و بلکه نص بر خلاف آن است. بنابراین آنان به دلیل و سند نمی‌نگرند و دنبال آن نمی‌روند بلکه همانند خارج شدن مو از خمیر از فقه و فهمِ دین خارج شده‏اند.

از آثار چنین حالتی این است که آنان هنگامی که در مساله‏ای بر سر دو قول که یکی صاحبش مشهور و شناخته شده است و دیگری صاحبش ناشناس است، اختلاف نظر پیدا می‏کنند، معتقدند، قول درست قول فرد ناشناس است. می‏گویند: اگر صاحب آن قول ناشناس باشد، این گفته از اقوال معصوم است. آیا این جز بزرگ‏ترین جهل چیز دیگری است؟!.

آنان به قیاس هم تکیه نمی‏کنند هر چند که قیاس جلی هم باشد [۱۹۸].

[۱۹۷] اما این ادعا که هر چه یکی از آنان فتوا کرده، در نزد او از پیامبر جنقل شده، دروغ نسبت به آنان است، چون آنان بین آن‏چه که از پیامبر جروایت می‏کردند و آن چه که خود می‏گفتند و سایر مطالب فرق قائل می‏شدند. علی می‏گوید: «هرگاه من از رسول خدا جبرای شما حدیث روایت کردم به خدا قسم اگر از آسمان به زمین بیفتم برای من دوست داشتنی‏تر از آن است که به او دروغ نسبت دهم، و هرگاه درباره‎ی آن چه که میان من و شماست با شما صحبت کردم، این بحث دیگری است. ج(۱) ص(۳۰۷). [۱۹۸] ج(۳) ص (۴۰، ۴۱، ۱۷۴، ۲۰۴، ۲۶۴ ۲۶۵)، ج(۲) ص (۳۰۹، ۳۱۰) ج(۱) ص(۱۹، ۳۰۵).