اختلاف قدریه در ظلم و عدل و تحلیل و بررسی آن
قدریه [۴۱]و جهمیهی جبریه دربارهی ظلم اختلاف نظر دارند:
قدریه میگویند: ظلم به نسبت خدا آن است که ما دربارهی ظلم مردم به یکدیگر میشناسیم. پس اگر گفته شود: او خالق افعال بندگان است، و او اراده کنندهی هر چیزی است که واقع میشود، و در عین حال گفته شود: او انسان گناهکار را عذاب میدهد، این یک ظلم همچون ظلم ماست. آنان خود را عدلیه مینامند.
جهمیه میگویند: ظلم به نسبت خدا چیزی است که وجود آن ممتنع است. اما هر آن چه که وجودش ممکن باشد ظلم نیست؛ چون ظلم یا مخالفت کردن با امر و فرمان کسی است که اطاعتش واجب است و یا تصرف در ملک دیگری بدون اجازهی اوست، و بالاتر از پروردگار امر کنندهای وجود ندارد. غیر از او کسی ملکی ندارد بلکه او فقط در ملک خود دخل و تصرف میکند. بنابراین هر آن چه که ممکن است ظلم نیست. بلکه هرگاه خداوند فرعون و ابوجهل و امثال آنان که کفر ورزیدند و در برابر خدا عصیان و سرکشی نمودند، را نعمت دهد و حضرت موسی و حضرت محمد إکه به او ایمان آوردند و از او اطاعت نمودند، را عذاب میدهد این مثل عکس است و همه در برابر او یکسان و مساوی هستند.
قدریه معتقدند خداوند مکلفین را در قدرت یکسان قرار داد و مؤمنان را برتر از کفار قرار نداد تا اینکه ایمان آوردند و فرمانبرداران را بر نافرمانان و گردنکشان برتری نداد تا اینکه فرمانبرداری کردند. این از سخنان قدریه، معتزله و دیگران است که به این ترتیب با کتاب، سنت و اجماع سلف و عقل صریح مخالفت کردهاند.
هرکس معتقد باشد که منت خداوند بر مؤمنان به واسطهی هدایتشان، و هدایت نکردن کافران ظلمی از جانب اوست، این جهل است؛ زیرا این فضیلت و لطف و عنایت از جانب اوست همان طور که میفرماید: ﴿بَلِ ٱللَّهُ يَمُنُّ عَلَيۡكُمۡ أَنۡ هَدَىٰكُمۡ لِلۡإِيمَٰنِ إِن كُنتُمۡ صَٰدِقِينَ﴾[الحجرات: ۱۷]. «بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را به سوی ایمان آوردن رهنمود کرده است، اگر (در ادعای ایمان) راست و درست هستید». بنابراین اختصاص دادن این ایمان همانند اختصاص دادن سلامتی، علم، قدرت، حال و مال زیاد برای افرادی خاص است. خداوند متعال میفرماید: ﴿أَهُمۡ يَقۡسِمُونَ رَحۡمَتَ رَبِّكَۚ نَحۡنُ قَسَمۡنَا بَيۡنَهُم مَّعِيشَتَهُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَاۚ وَرَفَعۡنَا بَعۡضَهُمۡ فَوۡقَ بَعۡضٖ دَرَجَٰتٖ لِّيَتَّخِذَ بَعۡضُهُم بَعۡضٗا سُخۡرِيّٗاۗ وَرَحۡمَتُ رَبِّكَ خَيۡرٞ مِّمَّا يَجۡمَعُونَ ٣٢﴾[الزخرف: ۳۲]. «آیا آنان رحمت پروردگار تو را تقسیم میکنند (و کلید رسالت را به هر کس که بخواهند میسپارند؟). این مائیم که معیشت آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کردهایم. و برخی را بر برخی دیگر برتریهائی دادهایم، تا بعضی از آنان بعضی دیگر را به کار گیرند (و به یکدیگر خدمت کنند). و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوری میکنند بهتر است (که نبوّت است و نبوّت از همه مقامات برتر است)». به همین خاطر گفته میشود: هر نعمتی از جانب خدا، فضل و هر مصیبتی از جانب او عدل است.
ظلم به معنای واقعی ظلم این است که خدا انسان را به خاطر گناه دیگری عذاب دهد، خداوند متعال میفرماید: ﴿وَمَن يَعۡمَلۡ مِنَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَا يَخَافُ ظُلۡمٗا وَلَا هَضۡمٗا ١١٢﴾[طه: ۱۱۲]. «و هر کس کارهای نیکو انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد، نه از ظلم و ستمی میترسد (که بر او رود، و مثلاً بر گناهانش افزوده شود) و نه از کم و کاستی میهراسد (که گریبانگیر کارهای نیک و پاداشش شود. چرا که حساب خدا دقیق است)».
مفسران میگویند: ظلم این است که خدا بدیهای کسی دیگر را به حساب انسان بگذارد و هضم این است که از نیکی های انسان بکاهد. پس خداوند متعال مجازات و عذاب انسان به خاطر گناه دیگری، را ظلم قرار داده و خودش را از آن پاک و منزّه دانسته است.
اما مجازات انسان به خاطر اعمال اختیاریاش و گرفتن حقّ مظلومان از ظالمان، از کمال عدل خداوند متعال است.
قول جمهور موافقان و مخالفان قدر این است که ظلم برای خداوند مقدور و ممکن است و خداوند به خاطر عدلش ظلم نمیکند و او از ظلم پاک و منزه است. به همین خاطر خودش را ستوده وقتی که خبر میدهد که او هیچ ظلمی به مردم نمیکند. و مدح متوجه ترک کاری است که بر آن توانایی دارد نه ترک چیزی که برایش ممتنع است.
میان مسلمانان اختلافی در این مورد وجود ندارد که خداوند عادل است و ظالم نیست اما هر آن چه که از جانب بنده ظلم باشد، از جانب پروردگار ظلم به حساب نمیآید و هر چیزی که از جانب بنده زشت باشد، از جانب پروردگار زشت به حساب نمیآید، چون چیزی مانند خدا نیست نه در ذات، نه در صفات و نه در افعالاش [۴۲].
[۴۱] قدریه در اوایل سدهی اول در زمان ابن زبیر و عبدالملک به وجود آمدند. [۴۲]. - ج (۳) ص(۲۳) ج (۲) ص(۳۳،۴۰) ج (۱) ص (۳۶۸، ۳۶۱، ۳۶۶).