خاندان و یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم

فهرست کتاب

سرمایهی اصلی رافضی‏ها تقیه است که همان نفاق می‏باشد

سرمایهی اصلی رافضی‏ها تقیه است که همان نفاق می‏باشد

سرمایه‎ی اصلی رافضی‏ها تقیه است. تقیه به معنای ظاهر کردن چیزی بر خلاف دشمنی درونی است، همان کاری که منافق می‏کند. مسلمانان در اول اسلام در نهایت ضعف و کمبود نفرات بودند در حالی که دین خود را اظهار می‏کردند و آن را کتمان نمی‏نمودند. رافضی‏ها به گمان خود به این آیه عمل می‏کنند: ﴿لَّا يَتَّخِذِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلۡكَٰفِرِينَ أَوۡلِيَآءَ مِن دُونِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَۖ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ فَلَيۡسَ مِنَ ٱللَّهِ فِي شَيۡءٍ إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ تُقَىٰةٗ[آل‌عمران: ۲۸]. «‏مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند، و هر که چنین کند (رابطه او با خدا گسسته است و بهره‌ای) وی را در چیزی از (رحمت) خدا نیست -مگر آن که (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید)-».

آنان گمان می‏کنند که خودشان مؤمن‌اند و سایر اهل قبله کافر، با وجود این که آنان در تکفیر جمهور مسلمانان دو قول دارند: عده‌ای آنان را کافر و عده‎ی دیگری خلاف آن را باور دارند. اما من از چندین امام و علمای بزرگشان دیده‏ام که در کتاب و فتواهایش به صراحت به کفر جمهور اشاره کرده و بیان داشته که آنان مرتد هستند و خانه‏هایشان خانه‏های مرتدان است، و به نجاست مایع این خانه‌ها حکم می‏شود و این که هر کس از آنان عقیده‎ی جمهور پیدا کند و سپس توبه کند، توبه‏اش پذیرفته نمی‏شود؛ چون مرتدی که بر اساس فطرت متولد می‏شود بازگشت به اسلام را نمی‌پذیرد... این آیه حجت علیه آنان است...

مفسران اتفاق نظر دارند که این آیه به دلیل این که برخی از مسلمانان خواستند، مودت و دوستی خود را با کفار اظهار کنند نازل شد و از این کار نهی شدند.

آیه‌ی: ﴿إِلَّآ أَن تَتَّقُواْ مِنۡهُمۡ[آل‌عمران: ۲۸]. «مگر آن که (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید)» به این معنی نیست که دروغ بگویم و به زبان چیزی را بیان کنم که در قلبم نباشد، چون این کار، نفاق است بلکه به این معناست که آن چه را که در توانم است انجام می‌دهم، همان‏گونه که در حدیث صحیح به نقل از پیامبر جآمده که فرمودند: «مَنْ رَأَى مِنْكُمْ مُنْكَرًا فَلْيُغَيِّرْهُ بِيَدِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ» [۱۳۶]. «هرکس از شما امر منکر و ناروایی را ببیند باید با دست خود آن را تغییر دهد، اگر نتوانست با زبان خود و اگر نتوانست با قلب خود، آن را تغییر دهد».

بنابراین، مؤمن وقتی در میان کافران و فاجران باشد، لازم نیست که با وجود ناتوانی خود دست به رویشان بلند کند، ولی اگر برایش امکان داشت با زبان خود، و در غیر این صورت در قلبش با آنان مخالفت کند. و در نهایت همانند مؤمن آل فرعون و همسر فرعون باشد. مؤمن آل فرعون در همه‎ی امور دینشان با آنان موافق نبود و دروغ هم نمی‏گفت، و چیزی را که در قلبش نبود، بر زبان نمی‏آورد بلکه ایمان خودش را کتمان می‏کرد. کتمان کردن ایمان چیزی است و اظهار دینِ باطل چیزی دیگر، که خداوند هرگز این کار را مجاز نکرده است مگر برای کسی که مجبور شود به طوری که بر زبان آوردن کلمه‎ی کفرآمیز برایش مباح می‏شود. و خداوند متعال بین منافق و فرد مجبور فرق گذاشته است.

حال و وضعیت رافضی‏ها، از جنس حال و وضعیت منافقان است نه از جنس حال و وضعیت فرد مجبور شده به کفر در حالی که قلبش سرشار از ایمان است.

رافضی‏ با کسی معاشرت نمی‏کند مگر این‏که با نفاق با او برخورد می‌کند، چون دینی که در قلبش است دین فاسد است که او را به دروغ، خیانت و فریب مردم و قصد سوء نسبت به آنان سوق می‏دهد، و از هیچ تباهی در حق آنان کوتاهی نمی‏کند و هیچ شرّی را که در توانش باشد رها نمی‏کند مگر این‏که آن را برای آنان به کار گیرد [۱۳۷].

[۱۳۶] صحیح مسلم: ص(۶۹). [۱۳۷] ص(۲۵۹-۲۶۱) ج(۴) ص(۴۱) ج(۱) ص(۱۸).