پیامبر ج شاعر نبود:
پیامبر ج شاعر نیست به خاطر اینکه خط «وحی» از خط «شعر» کاملاً جدا است؛ زیرا:
۱- معمولاً سرچشمهی شعر، تخیّل و پندار است؛ شاعر بیشتر بر بال و پَر خیال سوار میشود و پرواز میکند؛ در حالی که وحی از مبدأ هستی، سرچشمه میگیرد و بر محور واقعیّتها و حقایق میگردد.
۲- شعر از عواطف متغیّر و دگرگون انسانی میجوشد، و دائماً در حال دگرگونی است؛ در حالی که وحی الهی، بیانگر حقایق ثابت آسمانی میباشد.
۳- لطف شعر در بسیاری از موارد در اغراقگوییها و مبالغههای آن است؛ تا آنجا که گفتهاند: «بهترین شعر، دروغ آمیزترین آن است». در حالی که در وحی جز صداقت چیزی نیست.
۴- شاعر در بسیاری از موارد به خاطر زیباییهای لفظ، ناچار است خود را تسلیم الفاظ کند و دنبالهرو آن باشد، و چه بسا حقایقی که در این میان پایمال گردد.
۵- سرانجام به تعبیر زیبای یکی از مفسران، «شعر» مجموعهی شوقهایی است که از زمین به آسمان پرواز میکند، امّا «وحی» مجموعهی حقایقی است که از آسمان به زمین نازل میگردد؛ و این دو خطِ کاملاً متفاوت است.
باز در اینجا لازم است برای شاعرانی که در خط اهداف مقدسی گام برمیدارند و از عوارض نامطلوب، شعر خود را برکنار میسازند، حساب جداگانهای بازکنیم، و ارزش مقام و هنر آنها را فراموش نکنیم؛ ولی به هر حال طبیعت غالب شعر آن است که گفته شد.
به همین دلیل، قرآن کریم در آخر سورهی شعراء میگوید: ﴿وَٱلشُّعَرَآءُ يَتَّبِعُهُمُ ٱلۡغَاوُۥنَ٢٢٤﴾[الشعراء: ۲۲۴]؛ «شاعران، کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند».
سپس در یک عبارت کوتاه و پُر معنی به ذکر دلیل آن پرداخته، و چنین میگوید: ﴿أَلَمۡ تَرَ أَنَّهُمۡ فِي كُلِّ وَادٖ يَهِيمُونَ٢٢٥ وَأَنَّهُمۡ يَقُولُونَ مَا لَا يَفۡعَلُونَ٢٢٦﴾[الشعراء: ۲۲۵-۲۲۶]؛ «آیا ندیدی که آنها در هر وادی سرگردانند (و همواره غرق پندارها و تشبیهات شاعرانهی خویش هستند و تسلیم امواج هیجانات و جهشهای خیالاند)؛ و علاوه نمیبینی که سخنانی میگویند که عمل نمیکنند».
البته در پایان همان آیات، نیز شاعران با ایمان و صالح را که هنرشان در مسیر اهدافشان است، استثناء میکند و به آنها ارج مینهد و حسابشان را از دیگران جدا میسازند.
ولی به هر حال، پیامبر ج نمیتواند شاعر باشد، و هنگامی که قرآن میگوید: «خدا به او تعلیم شعر نداده است»؛ مفهومش این است که از شعر برکنار است؛ چرا که همهی تعلیمات، به ذات پاک خدا برمیگردد.
جالب اینکه در تواریخ و روایات کرارًا نقل شده که هر وقت پیامبر ج میخواست به شعری تمثّل و استشهاد جوید، و آن را شاهد سخن خود قرار دهد، آن را درهم میشکست تا بهانهای به دست دشمن نیافتد؛ چنانکه در روایتی دیگر وارد شده که روزی پیامبر ج میخواست این شعر معروف عرب را بخواند:
ستبدی لك الایام ما کنت جاهلاً
و یأتیك بالاخبار مـــن لم تــزوّد
پیامبر ج به هنگامی که میخواست شعر فوق را بخواند، فرمودند: «یاتیك من لم تزوّد بالاخبار» و جمله را پس و پیش فرمود.
به هر حال پیامبر ج شاعر نبود و فقط به اشعار، استشهاد و تمثّل میفرمود.