ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد دوم

فهرست کتاب

حدیث شماره ۲۳۷

حدیث شماره ۲۳۷

(۳) حَدَّثَنَا عَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ الدُّورِيُّ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ شَقِيقٍ، أَنبأَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْمُبَارِكِ، عَنِ أُسَامَةَ بْنِ زَيْدٍ، عَنْ سَعِيدٍ الْمَقْبُرِيِّ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِی الله تعالی عنه قَالَ: قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّكَ تُدَاعِبُنَا؟! فَقَالَ: «نَعَم، غَيرَ أَنِّي لاَ أَقُولُ إِلاَ حَقًّا».

۲۳۷ ـ (۳) ... ابوهریرهس گوید: مردمان به پیامبر ج گفتند: ای رسول خدا ج ! چگونه است که گاهی اوقات با ما شوخی می‌کنید؟ آن حضرت ج فرمودند: آری شوخی می‌کنم، ولی چیزی جز حق نمی‌گویم.

&

«تداعبنا»: با ما مزاح و شوخی می‌کنید.

«غیر انّی لا اقول الا حقّاً»: ولی چیزی جز حق نمی‌گویم.

بنا بر آنچه نصوص قولی و مواضع عملی(سیرت) پیامبر گرامی اسلام ج و اصحابش بر آن دلالت دارد، می‌توان گفت که خنده، شوخی و تفریح در اسلام امر شرعی به شمار می‌آید؛ و این، به دلیل نیاز فطری انسان است که در مقابل سختی‌های زندگی و آلام و مصیبت‌ها با بعضی از سرگرمی‌ها و تفریح‌ها، غم‌های زندگی خود را سبک سازد؛ و این امر مسلّم است که نوعی لهو و آسایش فکری برای زندگی روزمرّه‌ی انسان لازم است تا به وسیله‌ی آن بتواند راه زندگی خود را در مقابل فعالیّت‌های طولانی، به طور مطلوب ادامه دهد؛ همانگونه که انسان در سفر، به حیوان بارکش خود استراحت می‌دهد تا مابقی راه را بهتر بپیماید، بدن انسان هم نیازمند آسایش و آرامش فکری و روحی است.

بنابراین، در اصل مشروعیّت خنده، شوخی و شادی شکی نیست، ولی نه به طور مطلق، بلکه با قیود و شرایطی که شریعت مقدس اسلام برای آن بیان کرده است که عبارتند از:

۱- نباید دروغ گفتن و جعل سخن، ابزار خندانیدن مردم شود؛ همانگونه که بعضی از مردم در مواقع مختلف انجام می‌دهند.

رسول خدا ج می‌فرماید: «وای بر آنکه به سخن آید و در آن دروغ گوید تا کسانی بدان بخندند؛ وای بر او، وای بر او، وای بر او».

۲- نباید شوخی و مزاح سبب تحقیر، یا استهزاء و یا تمسخر انسان دیگری شود؛ مگر اینکه آن انسان راضی و بدان اجازه داده باشد.

۳- نباید شوخی و مزاح، سبب ترس و به وحشت انداختن مسلمان شود. ابوداود از عبدالرحمن بن ابی لیلی روایت کرده است: «اصحاب رسول خدا ج برای ایشان نقل می‌کردند که، آنان همراه پیامبر خدا ج در راهی می‌رفتند، یکی از آنان در حالی که ریسمانی در دست داشت به سوی یکی از یاران رفت و او را با ریسمان بست. آن مرد ترسید. در این هنگام بود که پیامبر خدا ج فرمودند: «لا یَحلُّ لرجلٍ ان یُروّع مسلماً»؛ «برای کسی روا نیست که مسلمانی را بترساند». سیاق کلام دلالت دارد بر اینکه آن کسی که برادر مسلمانش را با ریسمان بست، می‌خواست شوخی و مزاح بکند.

در حدیث دیگری روایت شده که پیامبر ج می‌فرمایند: «لا یأخذ احدکم متاعَ اخیه لا عباً ولا جادًّا»؛ «هیچ یک از شما متاع برادر دینی خود را نه با شوخی و نه با جدّی برندارد». [ترمذی]

۴- شخص نباید چه در موقعیّت جدّی و چه هنگام گریه، شوخی کند یا بخندد. «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد». حکمت این عبارت در این است که هر چیزی در جای مناسب خود قرار داده شود.

۵- شوخی و خنده باید معقول و در حدّ اعتدال و توازن باشد و فطرت سالم انسان آن را بپذیرد و عقل سالم به آن راضی شود و با جامعه‌ای که در آن زیست می‌کند، ملایم و سازگار باشد.

اسلام، هنگامی که از غلوّ و زیاده‌روی در هر چیزی ـ حتی عبادات ـ اِکراه دارد، پس چگونه اجازه‌ی زیاده روی کردن در لهو و مزاح را می‌دهد؟! با توجه به این توجیه و ارشاد نبوی که می‌فرمایند: «ولا تَکثر من الضحك، فانّ کثرة الضحك تُمیت القلب»؛ «زیاد نخند! که خنده‌ی زیاد قلب را می‌میراند». آنچه مورد نهی پیامبر گرامی اسلام ج قرار گرفته، همان افراط و مبالغه در خنده بوده است نه اصل خنده.

از علی بن ابی طالبس روایت شده که می‌فرماید: «به آن مقدار که نمک برای طعام لازم است به همان مقدار مزاح وارد کلام کن».

این گفتار حکیمانه‌ای است و بیانگر این قضیه است که همانطور که انسان نمی‌تواند از مزاح و شوخی بی‌نیاز باشد، افراط و غلوّ در مزاح نیز زیانبار است.

مبالغه در مزاح، آن است که انسان از بار مسئولیت شانه خالی کند، یا بی‌خردان بر او گستاخ و جسور شوند یا باعث خشم دوستان گردد؛ و شاید منظور حدیث زیر، این نوع مزاح باشد که می‌فرماید: «ولا تُمار اخاك ولا تُمازحه» [ترمذی]؛ «با برادر خویش دو رو نباش و با او مزاح مکن».

مبالغه و اسراف در مزاح، همچون دو رویی، هر دو مسبب حِقد و کینه در دل‌ها می‌شود.