حدیث شماره ۳۷۰
(۲) حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ الهَمَدانِیُّ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ: كُنَّا آلَ مُحَمَّدٍ نَمكُثُ شَهْرًا مَا نَسْتَوْقِدُ بِنَارٍ، إِنْ هُوَ إِلاَ التَّمْرُ وَالْمَاءُ.
۳۷۰ ـ (۲)... عایشهل گوید: گاهی اتفاق میافتاد که ما خاندان پیامبر، یک ماه کامل را سپری میکردیم و برای پخت و پز غذا، آتشی را نمیافروختیم (و دیگی بر آتش نمینهادیم)؛ و غذا و آشامیدنی ما چیزی جز خرما و آب نبود.
«نمکث»: سپری میکردیم، توقف مینمودیم.
«شهراً»: ماه قمری.
«ما نستوقد»: روشن نمیکردیم، بر نمیافروختیم، شعلهور نمیساختیم.
ابن عباسب گوید: پیامبر ج شبهای پیاپی گرسنه میخوابید و خانوادهاش هم غذای شب نداشتند و معمولاً نان آنها جوین بود.
و ابو هریرهس گوید: گاه سه ماه پیاپی میگذشت و در خانهی پیامبر ج هیچ آتشی برافروخته نمیشد، نه برای پختن نان و نه پختن چیزی دیگر. و هیچگاه از سفرهی آن حضرت قطعه نانی که باقی مانده باشد، برداشته نشد.
ابن عباسب در روایتی دیگر گوید: به خدا سوگند اتفاق میافتاد که چند شب پیاپی، خاندان پیامبر غذا و خوراکی نداشتند.
و عایشهل گوید: رسول خدا ج رحلت فرمودند در حالی که هیچگاه دو مرتبه در شبانه روز از نان جو سیر نشدند.
و نیز میگوید: پدرم ابوبکرس شبی، ران گوسفندی برای ما فرستاد؛ من قطعهای از آن میکندم و میخوردم و گاهی پیامبر ج در دست نگه میداشت و قطعهای میکندند و میخوردند و من آن را در دست نگه میداشتم. به عایشهل گفتند: چراغ نبود؟ گفت: اگر چراغ میداشتیم آن را نان خورش میکردیم. گاه یک ماه میگذشت وخاندان پیامبر ج نان نمیپختند و دیگی بر آتش نمینهادند.
و نیز میگوید: به خدا سوگند! گاه در خانهی پیامبر ج چهل شب پیاپی بر ما میگذشت، در حالی که در خانه چراغ و هیچگونه آتش دیگری برافروخته نمیکردیم. و با دو چیز سیاه: خرما و آب، زندگی میکردیم.
به هر حال، پیامبر گرامی اسلام ج الگوی کاملی در زهد و قناعت بود که به ما نشان داد چگونه برای مرد ممکن و میسّر میگردد که با بخشندگی و قناعت زندگی کند. در جهانی که ما زندگی میکنیم، نه ثروتمند به هزاران و میلیونهایی که دارد قانع است و نه فقیر به کفافی از زندگی راضی است. سرمایهداران و ثروتمندان، ثروتشان را در راه امیال و هوسهای خود خرج میکنند و تهیدستان نیز برای هوا و هوس به مال بیشتر چشم دوختهاند. میل سردمداران به هوسرانی و خوشگذرانی کمتر از میل کسانی نیست که نسبت به آنان در درجهی پایینتری قرار گرفتهاند؛ چرا که در این مورد شاه و گدا یکی است و همگی هواهای نفسانی و لذّات و خوشیهای دنیوی را هدف زندگی قرار دادهاند.
در همه محیطها و اصلاً در کل جهان به هر سو بنگرید، آیا چیزی میبینید جز کسانی که به دنبال پول و ثروت به راه افتادهاند و به هیچ چیز توجه نمیکنند؛ و به پرستش مال و ثروت روی آوردهاند و لذا مال و ثروت هم قلبها و هم حواسشان را تصرّف کرده؛ و در تمام حرکات و سکناتشان همراه و همدم آنان شده است؟!
آیا چیزی میبینید جز پیکاری سخت میان مردمانی که دوستیِ مال و ثروت و دستیابی به آن را هدف خود قرار دادهاند؛ و مال و ثروت برای آنان آغاز و انجام و پیدا و نهان و اصل و اساس است؟ آیا چیزی میبینید جز مردمانی که همدیگر را در کام مرگ و نابودی فرو میبرند؛ و مقصودشان چیزی جز سبقت برای کسب لذّت و موجبات آن و ربودن آنچه در دست دیگران است، نمیباشد؟
انسان در راه مال و ثروت و هوا و هوس در ورطهای افتاده که همهی پیامبران آمدهاند تا او را از این ورطه برکشند و جهت و مقصدی عالیتر از خواستههای محسوس به او بدهند؛ جهتی معنوی که در نیل به امیال زود گذر جسم فانی، میانهرو است و به خواستههای روح جاودان چشم دوخته است.
پیامبر اکرم ج وقتی آمد که مردم در این وضع بودند و جز برای ثروت و نژاد نیک، فضیلتی قایل نبودند و از لذّت تقوا و لذتهای روحی چیزی نمیفهمیدند. او شخصاً عالیترین سرمشقها را در قناعت و زهد و تحقیر دنیا و منصرف گردانیدن مردم از آنچه عملاً مشغول آن بودند ارائه داد و اصحاب پارسایی را تربیت کرد که برای حیات معنوی، مقام نخست را قایل بودند؛ و دنیا را پلی برای آنچه عالیتر از دنیاست قرار دادند.
پیامبر ج در فقر و ثروتمندی و در ضعف و قدرت، شخصاً سر مشق ارائه داده است؛ چه وقتی که با اطرافیانش در شعب ابوطالب مورد محاصرهی اقتصادی قرار گرفته بود؛ و چه وقتی که به مدینه پناه آورده بود و به اقامهی حکومت اسلامی میپرداخت؛ و چه بعد از این که این حکومت را بر پای داشت؛ و چه بعد از این که بر تمام اموال شبه جزیره دست یافت و صاحب تصرّف کلّ شبه جزیره عربستان گردید. او همچون پادشاهان مال میبخشید؛ ثروت فراوانی را به دیگران عطا میکرد در حالی که وقتی به خانه بر میگشت بستر وی حصیر بود و خوراکش نان جوین و حتی ماهها میگذشت و غذایی در خانهاش پخته نمیشد!
این است نگرش پیامبر گرامی اسلام به زندگی مادی و محسوس؛ نگرشی شکوهمند و والامرتبه که حجابها و موانع این دنیا را میشکافد.
پس ای مسلمان! این وقایع را بخوان و درودی برخواسته از صمیم قلبت و اعماق جانت بر این پیامبر و بر این عظمت و شکوه بفرست. «اللهم صل علی محمد وعلی آله و صحبه اجمعین».