حدیث شماره ۳۵۹
(۲) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَيْلاَنَ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، حَدَّثَنَا سُفْيَانُ، عَنْ مَنْصُورٍ، عَنْ مُوسَى بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ يَزِيدَ الْخَطْمِيِّ، عَنْ مَوْلًى لِعَائِشَةَ قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ: مَا نَظَرْتُ إِلَى فَرْجِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، أَوْ قَالَتْ: مَا رَأَيْتُ فَرْجَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَطُّ.
۳۵۹ ـ (۲) ... عایشهل گوید: هرگز به عورت و شرمگاه رسول خدا ج نگاه نکردهام. یا گفت: هرگز عورت و شرمگاه پیامبر ج را ندیدهام.
&
«فرج»: عورت و شرمگاه انسان.
«ما نظرتُ الی فرج رسول الله؛ اوقالت: ما رأیت ...»: این شک در گفتار، از ناحیهی راوی است؛ و مورد شک: واژه ی «ما نظرتُ» و «ما رأیتُ» است؛ نه واژهی «قطّ».
به هر حال، دو حدیث بالا، بیانگر شرم و حیای رسول خدا ج است. و به راستی شرم و حیای پیامبر ج از همهی مردمان بیشتر بود؛ و همچنانکه ابوسعید خدریس گفت: شرم و حیای آن حضرت ج از دوشیزگان زیر چادر نیز بیشتر بود و هرگاه از چیزی خوششان نمیآمد آثار آن ناخوشایندی در چهرهی آن حضرت ج مشهود میگردید. و هیچگاه از فرط شرم و حیاء، نگاهشان را بر چهرهی کسی نمیدوختند؛ پلک هایشان را پیوسته فرو میهشتند. نگاه هایشان به زمین طولانیتر از نگاه هایشان به آسمان بود.
نگاههای آن حضرت ج غالباً مستقیم نبود و به نیم نگاهی اکتفا میفرمودند. از فرط شرم و حیا و کرامت نفس، چیزی را که خوش نداشتند، مطرح نمیکردند. هرگز کسی را که از او کردار ناپسندی را به آن حضرت ج گزارش کرده بودند، نام نمیبردند، بلکه میگفتند: «ما بال اقوامٍ یصنعون کذا»؛ «چه شده است که برخیها چنین و چنان کارها را انجام میدهند؟!».