ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد دوم

فهرست کتاب

حدیث شماره ۳۰۹

حدیث شماره ۳۰۹

(۱۲) حَدَّثَنَا هَارُونُ بْنُ إِسْحَاقَ الْهَمْدَانِيُّ، حَدَّثَنَا عَبْدَةُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: كَانَ عَاشُورَاءُ يَوْمًا تَصُومُهُ قُرَيْشٌ فِي الْجَاهِلِيَّةِ، وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَصُومُهُ، فَلَمَّا قَدِمَ الْمَدِينَةَ صَامَهُ وَأَمَرَ بِصِيَامِهِ، فَلَمَّا افْتُرِضَ رَمَضَانُ كَانَ رَمَضَانُ هُوَ الْفَرِيضَةُ، وَتُرِكَ عَاشُورَاءُ، فَمَنْ شَاءَ صَامَهُ وَمَنْ شَاءَ تَرَكَهُ.

۳۰۹ ـ (۱۲) ... عایشهل گوید: در دوره‌ی جاهلیّت، مردم قریش، روز عاشوراء را روزه می‌گرفتند، و رسول خدا ج نیز آن روز را روزه می‌گرفتند. و هنگامی که به مدینه‌ی منوّره آمدند، خود ایشان آن روز را روزه می‌داشتند و به مسلمانان نیز روزه گرفتن آن روز را فرمان دادند؛ و این رویّه ادامه داشت تا اینکه روزه‌ی ماه رمضان فرض شد؛ در آن هنگام بود که فقط روزه‌ی ماه رمضان به عنوان روزه‌ی واجب معرّفی شد، و روزه‌ی عاشورا ترک گردید. از این رو (پس از فرض شدن روزه‌ی ماه رمضان) هر کس می‌خواست روز عاشوراء را (به عنوان روزه‌ی مستحبّی، نه روزه‌ی واجب) روزه می‌گرفت، و هر کس که نمی‌خواست، آن روز را روزه نمی‌گرفت.

&

«قریش»: یکی از مهم‌ترین قبایل عرب و آن صنف دوم از عدنانیان و از دودمان نضربن کنانه است. این قبیله به نجابت و شرافت در میان عرب مشهور بود و رؤسای آن پرده‌داری خانه‌ی کعبه را که در جاهلیّت بتخانه بود به عهده داشتند. بنی هاشم و بنی عباس نیز از این قبیله‌اند.

«الجاهلیّة»: دوره‌ی بت پرستی، دوره‌ی پیش از اسلام در عربستان و احوال عرب در آن زمان.

«عاشوراء»: روز دهم ماه محرّم.

در مورد روزه‌ی روز عاشوراء، روایات زیادی نقل شده است از جمله:

عایشهل گوید: «قریش در دوره‌ی جاهلیّت در روز عاشوراء روزه می‌گرفتند؛ پیامبر ج هم دستور داد که مسلمانان در روز عاشوراء روزه باشند تا اینکه روزه‌ی ماه رمضان واجب شد. آنگاه پیامبر ج فرمود: هر کس می‌خواهد عاشوراء روزه باشد و اگر نمی‌خواهد، روزه نباشد.(یعنی روزه‌ی عاشوراء واجب نیست)». [بخاری و مسلم]

و نیز عبدالله بن عمرب می‌گوید: «مردم دوره‌ی جاهلیّت در روز عاشوراء روزه می‌گرفتند؛ وقتی که آیه‌ی وجوب روزه‌ی ماه رمضان نازل شد، پیامبر ج فرمود: هر کس می‌خواهد می‌تواند عاشوراء روزه باشد و هر کس می‌خواهد، روزه نباشد».[بخاری]

و نقل شده که اشعث به نزد عبدالله بن مسعودس رفت و دید که غذا می‌خورد. به عبدالله بن مسعود گفت: امروز عاشوراء است (چرا روزه نیستی؟) عبدالله گفت: «روزه‌ی عاشوراء، قبل از واجب شدن ماه رمضان لازم بود، وقتی که رمضان واجب شد، دیگر روزه‌ی عاشوراء ترک گردید؛ و به او گفت: بنشین و با من غذا بخور».[مسلم]

و حمید بن عبدالرحمن گوید: شنیدم که معاویة بن ابی سفیانس در روز عاشوراء در سالی که حج را به عنوان امیر الحاج انجام داد بر بالای منبر می‌گفت: «ای اهل مدینه! علمای شما کجا هستند؟ من شنیدم که رسول خدا ج می‌گفت: امروز عاشوراء است و روزه‌ی آن بر شما واجب نیست و من روزه هستم، هر کس میل دارد روزه باشد و کسی که نمی‌خواهد روزه نباشد.»[بخاری]

و عبدالله بن عباسب گوید: «وقتی که پیامبر ج به مدینه مهاجرت نمود، دید که یهودیان مدینه، در روز عاشوراء روزه هستند. فرمود چرا امروز روزه هستید؟ گفتند: امروز روز مبارکی است، خداوند در آن قوم بنی اسرائیل را از شرّ دشمنانشان نجات داد و به شکرانه‌ی آن، موسی÷ عاشوراء را روزه گرفت.

پیامبر ج فرمود: من از شما نسبت به موسی نزدیک‌تر هستم. بنابر این پیامبر ج در روز عاشوراء روزه شد و دستور داد که مسلمانان هم در این روز، روزه باشند.» [بخاری و مسلم]

و ابوموسی اشعریس گوید: «یهودیان روز عاشوراء را عید می‌گرفتند. پیامبر ج فرمود: شما مسلمانان در عاشوراء روزه باشید.»[بخاری]

و عبدالله بن عباسب می‌گوید: «هرگز نمی‌دیدم که پیامبر ج عمداً روزه‌‌ی یک روز را بر روز دیگری ترجیح دهد، مگر روزه‌ی امروز، روز عاشوراء و مگر روزه‌ی این ماه، ماه رمضان. یعنی روزه‌ی عاشوراء را بر سایر روزه‌های سنّت ترجیح می‌داد و روزه‌ی ماه رمضان را بر همه‌ی روزه‌های دیگر ترجیح و برتری می‌بخشید.» [بخای و مسلم]

به هر حال، از مجموع روایات دانسته می‌شود که روز عاشوراء در زمان جاهلیّت نزد قریش مکه، روزی بسیار محترم و با برکت تلقّی می‌شد و در همان روز، خانه‌ی کعبه با غلاف جدید پوشیده می‌شد و قریش آن روز را روزه می‌گرفتند. به نظر می‌رسد که روایاتی از ابراهیم÷ و اسماعیل÷ درباره‌ی این روز به قریش رسیده باشد، و عادت رسول خدا ج چنین بود که قریش هرکار نیکی را از جهتی که منسوب به امّت ابراهیمی است، انجام می‌دادند، آن حضرت ج نیز در آن کار با آنان هم عقیده می‌شد. و بر همین اساس در مراسم حج نیز شرکت می‌کردند. پس طبق این اصل، ایشان با قریش در روز عاشوراء روزه می‌گرفتند ولی دیگران را به آن امر نمی‌کردند.

وقتی آن حضرت ج به مدینه‌ی منوّره تشریف آوردند و دیدند که یهود نیز روزه گرفته‌اند و معلوم شد که این روز همان روز مبارکی است که خداوند متعال، موسی÷ و قوم او را نجات داده و فرعون و سپاه او را غرق ساخته ـ و طبق یک روایت از مسند امام احمد: در همان روز کشتی نوح÷ بر کوه جودی قرار گرفت ـ به روزه‌ی آن روز اهتمام بیشتر قائل شدند و به مسلمانان به طور عموم دستور دادند تا در این روز، روزه بگیرند.

ناگفته نماند که پیامبر ج به خاطر اینکه تشابهی در میان مسلمانان با یهودیان ایجاد نشود، دستور دادند تا همراه عاشوراء، روز تاسوعا را نیز روزه گیرند.

عبدالله بن عباسب گوید: وقتی رسول خدا ج روزه‌ی روز عاشوراء را روش خود قرار داده و مسلمانان را نیز به گرفتن روزه دستور دادند، برخی از اصحاب عرض کردند: ای رسول خدا ج ! این روز را یهود و نصاری خیلی بزرگ می‌پندارند (و گویا شعار ملّی و مذهبی آنان است و در روزه گرفتن آن، با آن‌ها مشابهت پیدا می‌شود، آیا ممکن است به گونه‌ای روزه بگیریم که این تشابه برطرف شود؟) آن حضرت ج فرمودند: اگر خدا بخواهد، در سال آینده، نهم محرم را نیز روزه می‌گیرم. عبدالله بن عباسب گوید: سال آینده قبل از فرا رسیدن محرم، آن حضرت ج وفات یافتند. [مسلم]

از این رو پیامبر ج برای اینکه مشابهت با کفار دور شود، تصمیم گرفتند که در سال آینده روز نهم را نیز روزه بگیرند.

برای تصمیم آن حضرت ج در مورد روزه گرفتن روزه نهم، علماء دو توجیه بیان کرده‌اند:

یکی اینکه: در آینده به جای روز دهم، روز نهم را روزه می‌گیریم؛ و دوم اینکه: در آینده همراه با روز دهم، روز نهم را نیز روزه می‌گیریم و بدین صورت از مشابهت با یهود و نصاری مصون می‌مانیم. و بیشتر علماء توجیه دوم را ترجیح داده‌ و گفته‌اند: همراه با روز دهم، روز نهم نیز روزه گرفته شود و اگر به علتی روز نهم روزه گرفته نشد پس از آن، روز یازدهم روزه گرفته شود.

و برخی از علماء و صاحب نظران اسلامی نیز گفته‌اند: چون‌که در این زمان یهود و نصاری روز عاشورا را روزه نمی‌گیرند مسئله‌ی تشابه و اشتراک عمل وجود ندارد، از این رو نیازی به روزه گرفتن روز نهم یا روز یازدهم نیست.