حدیث شماره ۲۷۷
(۱۷) حَدَّثَنَا مَحْمُودُ بْنُ غَيْلاَنَ، حَدَّثَنَا سُلَيْمَانُ بْنُ حَرْبٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي وَائِلٍ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: صَلَّيْتُ لَيْلَةً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَمْ يَزَلْ قَائِمًا حَتَّى هَمَمْتُ بِأَمْرِ سُوءٍ قِيلَ لَهُ: وَمَا هَمَمْتَ بِهِ؟ قَالَ: هَمَمْتُ أَنْ أَقْعُدَ وَأَدَعَ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
۲۷۷ ـ (۱۷) ... عبدالله بن مسعودس گوید: شبی با پیامبر گرامی اسلام، نماز شب را خواندم؛ رسول خدا ج آن قدر به قیام و قرائت قرآن، ادامه دادند (که مرا یارا نماند و خسته و درمانده شدم)، تا جایی که خواستم کار بد و ناپسندی را انجام دهم.
از ابن مسعودس پرسیده شد: میخواستی چه کار ناپسند و زشتی را بکنی؟ گفت: خواستم بنشینم و پیامبر ج را در حال ایستاده رها کنم و تنها بگذرارم!
&
«هممتُ»: قصد کاری را کردم.
«بامر سوء»: کار زشت و ناپسند.
«اَدع»: رها کنم، تنها بگذارم.
این روایت بیانگر طولانی نمودن نماز شب، توسط پیامبر ج است.