ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد دوم

فهرست کتاب

حدیث شماره ۲۴۷

حدیث شماره ۲۴۷

(۷) حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حُجْرٍ، حَدَّثَنَا شَرِيكٌ، عَنْ سِمَاكِ بْنِ حَرْبٍ، عَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ قَالَ: جَالَسْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَكْثَرَ مِنْ مِائَةِ مَرَّةٍ، وَكَانَ أَصْحَابُهُ يَتَنَاشَدُونَ الشِّعْرَ وَيَتَذَاكَرُونَ أَشْيَاءَ مِنْ أَمْرِ الْجَاهِلِيَّةِ وَهُوَ سَاكِتٌ وَرُبَّمَا تَبَسَّمَ مَعَهُمْ.

۲۴۷ ـ (۷)... جابربن سمرةس گوید: با رسول خدا ج بیش از صد بار نشست و برخاست داشته‌ام و همنشین و همراه بوده‌ام، و یاران آن حضرت ج برای هم شعر می‌خواندند و اموری از دوره‌ی جاهلی را یاد می‌کردند (و از آن می‌خندیدند) و پیامبرج خاموش بودند و گاهی همراه ایشان، لبخند و تبسّم می‌زدند.

&

«جالست»: نشست و برخاست داشتم، مجالست و همنشینی نمودم.

«یتناشدون»: برای همدیگر شعر می‌خواندند.

«یتذاکرون»: مذاکره می‌کردند، مباحثه می‌نمودند، گفتگو می‌کردند، با همدیگر صحبت می‌کردند.

«رُبّما»: «رُبَّ»: بسا، گاهی. حرف جرّ است و فقط بر سر نکره درمی‌آید و در حکم زاید است و به چیزی متعلّق نمی‌شود؛ و شرط نکره‌ی بعد از آن، این است که موصوف باشد تا بتواند مبتدا قرار گیرد. و در صورتی که «ما» بدان افزوده شود، آن را از عمل بازمی‌دارد و در این صورت، بر اسمهای معرفه و همچنین بر فعل وارد می‌شود: «رُبَّما زید قائمٌ: بسا که زید برخیزد».

گاهی با وجود «ما»، عمل آن باقی می‌ماند؛ چنان‌که گویند: «ربّما ضربة بسیف صیقل: چه بسا ضربه‌ای با شمشیر زدوده». این حرف بنابر مفهومی که در سیاق کلام از آن مستفاد می‌شود، بر تقلیل یا تکثیر نیز دلالت می‌کند.

از این حدیث فهمیده می‌شود که صحابه در حضور پیامبراکرم ج شعر می‌خواندند، بی‌آنکه آن حضرت ج آن‌ها را از آن منع نمایند.