حدیث شماره ۲۶۶
(۶) حَدَّثَنَا أَبُو كُرَيْبٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَلاَءِ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ أَبِي جَمْرَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: كَانَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُصَلِّي مِنَ اللَّيْلِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً.
۲۶۶ ـ (۶) ... ابن عباسب گوید: معمولاً پیامبر گرامی اسلام ج نماز شب را سیزده رکعت میخواندند.
۲۶۷- (۷) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ، عَنْ قَتَادَةَ، عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى، عَنْ سَعْدِ بْنِ هِشَامٍ، عَنْ عَائِشَةَ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ إِذَا لَمْ يُصَلِّ بِاللَّيْلِ مَنَعَهُ مِنْ ذَلِكَ النَّوْمُ، أَوْ غَلَبَتْهُ عَيْنَاهُ، صَلَّى مِنَ النَّهَارِ ثِنْتَيْ عَشْرَةَ رَكْعَةً.
۲۶۷ ـ (۷) ... عایشهل گوید: هرگاه رسول خدا ج نماز شب را به خاطر خواب یا خواب آلودگی نمیتوانستند بخوانند، در روزِ همان شب، دوازده رکعت قضای آن را میگزاردند.
&
«مَنَعَهُ مِنْ ذَلِكَ النَّوْمُ، أَوْ غَلَبَتْهُ عَيْنَاهُ»: و این شک در متن گفتار عایشهل، از راوی است.
ناگفته نماند که حدیث بالا، بیانگر اهمیّت نماز تهجّد و برپا داشتن آن است که رسول خدا ج حتّی قضای آن را به جای میآوردند.
و در روایتی دیگر، عمربن خطابس میگوید: پیامبر ج فرمودند: «من نام عن حزبه من اللیل او من شیء منه فقرأه ما بین صلاة الفجر وصلاة الظهر کتب له کانّما قرأه من اللیل» [ابن ماجه، ترمذی و مسلم]؛ «اگر کسی نتوانست به دلیل خواب ماندن، حزب مقرّرش یا قسمتی از آن را در شب بخواند، و آن را در فاصلهی نمازهای صبح و ظهر بخواند، به منزلهی این است که آن را در شب خوانده است.»
گر چه در مورد اهمیّت این نماز پُر برکت، همان چند روایت فوق کافی به نظر میرسد، ولی این نکته قابل ذکر است که در روایاتِ اسلامی آن قدر اهمیّت به این عبادت داده شده است که دربارهی کمتر عبادتی چنین سخن گفته شده است. دوستان حق، و رهروان راه فضیلت به این عبادت بیریا که قلب را روشنایی و دل را نور و صفا میبخشد، همواره اهمیّت بسیار میدادند.
غوغای زندگی روزانه از جهات مختلف، توجّه انسان را به خود جلب میکند و فکر آدمی را به وادیهای گوناگون میکشاند، به طوری که جمعیّت خاطر و حضور قلب کامل، درآن بسیار مشکل است؛ اما در دل شب و به هنگام سحر و فرو نشستن غوغای زندگی مادی، و آرامش روح و جسم انسان در پرتو مقداری خواب، حالت توجه و نشاط خاصّی را به انسان میدهد که بینظیر است.
آری در این محیط آرام و به دور از هرگونه ریا و تظاهر و خودنمایی و توأم با حضور قلب، حالت توجّهی به انسان دست میدهد که فوق العاده روح پرور و تکامل آفرین است.
به همین دلیل، دوستان خدا همیشه از عبادتهای آخر شب برای تَصفیهی روح و حیات قلب و تقویت اراده و تکمیل اخلاص، نیرو میگرفتهاند.
در آغاز اسلام نیز پیامبر ج با استفاده از همین برنامهی روحانی، مسلمانان را پرورش داد و شخصیّت آنها را آنقدر بالا برد که گویی دیگر آن انسانهای سابق نیستند؛ یعنی از آنها انسانهای تازهای آفرید که مصمّم، شجاع، با ایمان، پاک و با اخلاص بودند.
آری پیامبر ج به هنگامی که چشم غافلان در خواب بود، مقداری از شب را بیدار میشد؛ و در آن هنگام که برنامههای عادیِ زندگیِ روزانه تعطیل میگشت و شواغل فکری به حداقل میرسید، و آرامش و خاموشی همه جا را فرا میگرفت و خطر آلودگی عبادت به ریا کمتر وجود داشت، و خلاصه بهترین شرایطِ حضور قلب فراهم است، با تمام وجودشان روبه درگاه معبود میآورد و سر بر آستان معشوق میسایید، و آنچه در دل داشت با خداوند متعال درمیان میگزارد؛ با یاد او زنده بود و پیمانهی قلب خویش را از مهر او لبریز و سرشار داشت.
ممکن است بعضی همیشه توفیق بهرهگیری از این عبادت پُر برکت و روح پرور و تعالی بخش را نداشته باشند، ولی چه مانعی دارد که در برخی از شبها که این توفیق حاصل است بهرهگیرند و در آن هنگام که خاموشی همه جا را فرا گرفته و اشتغالات روزانه همه تعطیل است، و کودکان در خواباند، و محیط آمادهی حضور قلب و راز و نیاز با خدا است، برخیزند و به درِ خانهی خدا روند و دل را به نورِ عشق دوست، روشن سازند.