حدیث شماره ۳۸۷
(۳) حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ، حَدَّثَنَا اللَّيْثُ، عَنِ ابْنِ الْهَادِ، عَنْ مُوسَى بْنِ سَرْجَِسٍَ، عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَهُوَ بِالْمَوْتِ، وَعِنْدَهُ قَدَحٌ فِيهِ مَاءٌ، وَهُوَ يُدْخِلُ يَدَهُ فِي الْقَدَحِ، ثُمَّ يَمْسَحُ وَجْهَهُ بِالْمَاءِ، ثُمَّ يَقُولُ: «اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى مُنْكَرَاتِ الْمَوْتِ» أَوْ قَالَ «سَكَرَاتِ الْمَوْتِ».
۳۸۷ ـ (۳) ... عایشهل گوید: رسول خدا ج را در حال مرگ و احتضار به گونهای دیدم که در نزدشان ظرفی از آب بود، و ایشان پیوسته دستانشان را در آبِ آن ظرف فرو میبردند و دستانشان را خیس میکردند و به چهرهی خویش میکشیدند و میفرمودند:
«اللهمَّ أَعنّی علی منکرات الموت»؛ «بارخدایا! مرا در رویارویی با امور ناشناختهی مرگ یاری فرما».
یا فرمودند: «اللهمَّ اعنّی علی سکرات الموت»؛ «پروردگارا ! مرا در سکرات و دشواریهای مرگ یاری فرما».
&
«وهو في الموت»: در حالی که آن حضرت ج در مرگ و احتضار بودند. «احتضار»: فرا رسیدن هنگام مرگ، دم مرگ بودن، در حال جان کندن بودن.
«قدح»: ظرفی که در آن چیزی بیاشامند، کاسه، ساغر، پیاله. در اینجا مراد، همان کاسه است.
«یمسح»: میکشید، میمالید.
«اللهمَّ»: ای بار خدایا!، ندای ذات الهیّت است و اصل آن «یا الله» است که حرف ندا، حذف شده و در عوض، میم مشدّد به جهت تعظیم در آخر آن آمده است. و این لفظ در سه مورد به کار میرود:
۱- برای ندای محض: «اللهم ارحمني: خدایا بر من رحم کن».
۲- برای ایراد استثنای نادری که در اثبات آن از خدا یاری خواسته شود: «لا ازورك اللهمّ اذا لم تدعنی: از تو دیدار نخواهم کرد مگر آنکه مرا دعوت نکنی».
۳- برای تمکین و استوار ساختن جواب در نفس شنونده؛ مانند: «اللهم نعم: البته که آری»، در پاسخ کسی که از تو میپرسد: «أیوسف قائمٌ: آیا یوسف ایستاده است؟».
«أَعِنِّی»: مرا یاری کن.
«منکرات»: جمع منکرة: امر ناشناخته و نامأنوس؛ و چون شدائد مرگ امری نامأنوس و غیر مألوف برای انسانها است، از این رو بدان «منکرة» میگویند. یعنی: امور ناشناختهی مرگ.
«سکرات»: دشواریها و مصائب و چالشها و دغدغههای مرگ.
«منکرات الموت او قال: سکرات الموت»: این شک در گفتار عایشهل، از ناحیهی راوی است.