ترجمه و شرح الشمائل المحمدیة (شمایل محمد صلی الله علیه و سلم)- جلد دوم

فهرست کتاب

حدیث شماره ۳۳۹

حدیث شماره ۳۳۹

(۱۰) حَدَّثَنَا عَبْدُاللَّهِ بْنُ عَبْدِالرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ، أَنْبَأَنَا يَحْيَى بْنُ أَبِي الْهَيْثَمِ الْعَطَّارُ قَالَ: سَمِعْتُ يُوسُفَ بْنَ عَبْدِاللَّهِ بْنِ سَلَّامٍ قَالَ: سَمَّانِي رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُوسُفَ، وَأَقْعَدَنِي فِي حِجْرِهِ، وَمَسَحَ عَلَى رَأْسِي.

۳۳۹ ـ (۱۰)...یحیی بن ابی الهیثم عطّار گوید: از یوسف بن عبدالله بن سلامس شنیدم که می‌گفت: رسول خدا ج مرا به «یوسف» نامگذاری کردند؛ و مرا در دامن خویش نشاندند و (به عنوان تبرّک) بر سرم دست کشیدند. (مقصود این است که پیامبر ج با بچه‌ها نیز حشر و نشر و نشست و برخاست داشتند و از این کار احساس شرم و حیا نمی‌کردند.)

&

«سمّانی»: بر من نام نهادند. مرا به نامی نامگذاری کردند.

«اقعدنی»: مرا نشاندند.

«حجره»:دامن خود.

«حجر»:کنار، دامان، آغوش، پناه، کنف.

«مَسح»: دست کشید؛ این دست کشیدن به عنوان تبرّک و دعا بوده است.