حدیث شماره ۳۸۵
(۱) حَدَّثَنَا أَبُو عَمَّارٍ الْحُسَيْنُ بْنُ حُرَيْثٍ، وَقُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ وَغَيْرُ وَاحِدٍ قَالُوا: حَدَّثَنَا سُفْيَانُ بْنُ عُيَيْنَةَ، عَنِ الزُّهْرِيِّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: آخِرُ نَظْرَةٍ نَظَرْتُهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: كَشَفُ السِّتَارَةِ يَوْمَُ الإِثْنَيْنِ، فَنَظَرْتُ إِلَى وَجْهِهِ كَأَنَّهُ وَرَقَةُ مُصْحَفٍ، وَالنَّاسُ خَلْفَ أَبِي بَكْرٍ، فَکَادَ النَّاسُ أَن يَضطَرِبوا، فَأَشَارَ إِلَى النَّاسِ أَنِ اثْبُتُوا، وَأَبُوبَكْرٍ يَؤُمُّهُمْ، وَأَلْقَى السِّجْفَ، وَتُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِنْ آخِرِ ذَلِكَ الْيَوْمِ.
۳۸۵ ـ (۱) ... انس بن مالکس گوید: آخرین نگاهی که من به رسول خدا ج انداختم، هنگامی بود که مردم در بامدادِ روز دوشنبه پشت سر ابوبکرس در حال خواندن نماز صبح بودند؛ آن حضرت ج پردهی حجره را بالا زدند (و شروع به نگریستن نمازگزاران کردند)، من نیز به چهرهی مبارک ایشان نگاهی افکندم گویی که چهرهی آن حضرت ج به سان ورق قرآن، رخشان و روشن بود. مردمانی که پشت سر ابوبکرس در حال خواندن نماز بودند، نزدیک بود که (از فَرط خوشحالی و شوق) نماز خویش را بشکنند، ولی آن حضرت ج به ایشان اشاره فرمودند که بر جای خویش باشید؛ و ابوبکرس پیشنماز مردم بود (و مردم نماز صبح را به امامت او گزاردند.)
آنگاه آن حضرت ج پردهی حجره را فرو افکندند (و به حجره درشدند) و در آخر همان روز، آن حضرت ج رحلت فرمودند و از این جهان رخت بر بستند.
«نظرة»: نگاه «کشف»: کشف کرد، آشکار نمود، عیان کرد، پرده برداشت.
«الستارة»: پردهی کوچک که بر درب خانه و حجره آویخته باشد.
«ورقة»: برگ کاغذ، ورق کاغذ.
«مصحف»: قرآن.
«کأنه ورقَة مصحف»: گویی چهرهی پیامبر ج در درخشندگی و سپیدی، به سان برگ مصحف بود. وجه شبه در اینجا، سفیدی و درخشندگی حسّی و معنوی است.
«فکاد»: نزدیک بود. «کاد» از افعال مقاربه است که مبتدا را به عنوان اسم خود رفع، و خبر را به عنوان خبر خود، نصب میدهد، و گاهی به معنی «درخواست» نیز به کار میرود، مثل: «اکادُ اُخفیها: میخواهم آن را پنهان کنم».
«ان یضطربوا»: اینکه با آشفتگی بجنبند و بلرزند و به این ترتیب نمازشان را قطع نمایند. به جوش و خروش بیافتند. نزدیک بود که نمازشان از فرط شوق، درهم و نابسامان شود.
«اثبتوا»: بر جای خویش باشید و نمازتان را بخوانید.
«ابوبکر یؤمهم»: ابوبکرس به مردم پیشنمازی میداد.
«القی»: پائین افکند. انداخت.
«السِّجف»: هر یک از دو لنگهی پردهای که بر در آویزند و میان آنها فرجه باشد.
به هر حال، در این حدیث، انس بن مالکس میگوید: در بیماری ارتحال رسول خداج ابوبکرس با مردم نماز میگزارد، تا روز دوشنبه در رسید و مسلمانان در صفهای نماز بودند و پیامبر ج پردهی حجره را کنار زده و ما(صحابه) را نگریست؛ و ایستاده بود و چهرهی آن حضرت ج همچون صفحات قرآنی میدرخشید. و رسول خدا ج لبخند زد و ما با آنکه در نماز بودیم، سخت دلشاد و خوشحال شدیم که رسول خدا ج بیرون آمده است. در این هنگام ابوبکرس که میپنداشت پیامبر ج برای نمازگزاردن بیرون آمده است به عقب آمد تا به صف بعدی ملحق شود و پیامبر ج با دست اشاره کردند که نمازتان را تمام کنید. و به حجره درشد و پرده را افکند و در همان روز دو شنبه نیز رحلت فرمود.