حدیث شماره ۳۸۲
(۵) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، وَمُحَمَّدُ بْنُ أَبَانَ قَالاَ: حَدَّثَنَا مُعَاذُ بْنُ هِشَامٍ، حَدَّثَنَا أَبِي، عَنْ قَتَادَةَ، عَنِ الْحَسَنِ، عَنْ دَغْفَلِ بْنِ حَنْظَلَةَ: أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قُبِضَ وَهُوَ ابْنُ خَمْسٍ وَسِتِّينَ.
قَالَ أَبُو عِيسَى: وَدَغْفَلُ لاَ نَعْرِفُ لَهُ سَمَاعًا مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَكَانَ فِي زَمَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ رَجُلاً.
۳۸۲ ـ (۵)...دغفل بن حنظلةس گوید: رسول خدا ج در حالی که شصت و پنج ساله بودند، رحلت نمودند.
ابوعیسی ترمذی گوید: ما در این باره که دغفل بن حنظله، حدیثی را از رسول خداج شنیده باشد، اطلاعی در دست نداریم، هرچند که وی به روزگار پیامبر ج وجود داشته و در آن زمان میزیسته است.
«دغفل بن حنظله»:
وی: دغفل بن حنظلة بن یزید بن عبدة بن عبدالله بن ربیعة بن عمرو بن شیبان بن ذهل بن ثعلبة بن عکابة بن صعب بن علی بن بکر بن وائل است.
وی از نصب شناسان معروف عرب است؛ در این مورد که آیا وی از زمرهی اصحاب است یا خیر، در میان علما و صاحب نظران اسلامی اختلاف وجو دارد:
احمد بن حنبل میگوید: «لا ادری لدغفل صحبة»؛ «گمان نمیکنم که دغفل صحابی باشد».
و بخاری میگوید: «لا یعرف لدغفل انه ادرك النبي ج»؛ «دانسته نشده که دغفل پیامبر ج را دیده باشد.»
ولی برخی بر این باورند که وی پیامبر ج را دریافته است؛ ولی از او حدیثی روایت نکرده است.
از وی، حسن بصری و ابن سیرین، حدیث نقل کرده اند. و قتاده، از حسن بصری، از دغفل، از پیامبر اکرم ج چنین نقل میکند که پیامبر ج فرمودند:
«کان علی النصاری صوم شهر رمضان وکان علیهم مَلِك، فمرض فقال: لان شفاه الله لیزیدنّ عشراً. ثم کان علیهم مَلِك بعده یأکل اللحم فوجع فاه، فالی ان شفاه الله لیزیدن سبعه ایام. ثم کان بعده ملك، فقال: ما ندع من هذه الثلاثه الایام ان نزیدها، ونجعل صومنا في الربیع. ففعل، فصارت خمسین یوماً». (بخاری، تاریخ کبیر۳/۲۵۵)
و امام ترمذی بر این باور است که دغفل حدیثی را از پیامبر ج نشنیده است؛ ولی حُمیدی میگوید: ابو محمد علی بن احمد، فقیه مشهور اندلس، به من خبر داده و گفته است: ابوعبدالرحمن بقیّ بن مخلّد در مُسندش، صحابی بودن دغفل را ثابت کرده و از او حدیثی را نیز از پیامبر ج نقل کرده است؛ وی در جنگ خوارج در منطقهی «دولاب» غرق شد و دار فانی را وداع گفت.
«ان النبي ج قبض وهو ابن خمس وستین»: پیامبر ج در شصت و پنج سالگی وفات کردند.
این روایت دربارهی مدت عمر پیامبر گرامی اسلام، چندان مورد اتفاق راویان و محدثان نیست؛ چرا که در روایاتی دیگر بر خلاف این نیز نقل شده است؛ به عنوان مثال: در برخی از روایات به نقل از علی بن ابی طالبس نقل شده است: «پیامبر ج به شست و سه سالگی رحلت فرمودند.» و عایشهل میگوید: «انّ النبيّ ج توفی وهو ابن ثلاث وستین» [بخاری]. «وقتی که پیامبر ج فوت کردند، عمرشان شصت و سه سال بود».
و ابن عباسب میگوید: پیامبر ج پس از بعثت، سیزده سال در مکه باقی ماندند و وقتی که رحلت فرمودند، شصت و سه سال عمر داشتند. [بخاری و مسلم]
و علما و صاحب نظران اسلامی، از بررسی مجموع روایات و احادیث، به این نتیجه رسیدهاند که روایت «شصت و پنج» و«شصت سال» دربارهی رحلت پیامبر ج چندان مورد اتفاق نیست؛ چرا که روایت صحیح در نزد بیشتر علماء و صاحب نظران اسلامی، همان روایت «شصت و سه سال است».