حدیث شماره ۲۵۹
(۶) حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مَنْصُورٍ، حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ قَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا، وَكَفَانَا وَآوَانَا، فَكَمْ مِمَّنْ لاَ كَافِيَ لَهُ وَلاَ مُؤْوِي».
۲۵۹ ـ (۶) ... انس بن مالکس گوید: چون رسول خدا ج به رختخواب خویش میرفتند، با خود این دعا را زمزمه میکردند: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِي أَطْعَمَنَا وَسَقَانَا وَكَفَانَا وَآوَانَا، فَكَمْ مِمَّنْ لاَ كَافِيَ لَهُ وَلاَ مُؤْوِي»؛ «سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که به ما آب و نان داد، و در گرفتاریها و مشکلات و چالشها و دغدغهها (ی مادّی و معنوی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، سیاسی و نظامی، فرهنگی و اقتصادی، عبادی و خانوادگی و ...) ما را کفایت کرد و ما را در زیر چتر رحمتها و نعمتهایش پناه داد؛ و چه بسیارند کسانی که نه معاوِن و کفایت کنندهای دارند و نه پناه دهندهای».
&
«کفانا»: کفایت کرد ما را. یعنی ما را در گرفتاریها و دغدغهها کفایت کرد؛ یا ما را از شرّ گرفتاریها حفظ کرد.
«آوانا»: ما را پناه داد.
«فَکَم»: چه بسیارند ... . «کم»: اسمی است مبنی بر سکون که به وسیلهی آن از عددی که مقدار و جنس آن مبهم باشد، تعبیر میشود؛ و به همین جهت نیازمند ممیّز است و به دو وجه زیر آورده میشود:
۱- کم خبریّه؛ به معنی «بسیار» که تمییز آن یا مفرد است: «کَم کتابٍ قرأت: کتاب خواندهای». و یا جمع: «کم کتب قرأت: کتابها خواندهای».
و گاهی تمییز آن به وسیلهی «مِن» مجرور میشود: «کَم مِن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَت فِئَةً کَثیرةً بِاذن الله: چه بسا گروه اندکی که به فرمان خدا بر گروه بسیاری غالب آمدند».
۲- کم استفهامی، به معنی «چند و چند عدد»: «کم کتاباً قرأت: چند کتاب خواندهای».
«کافی»: کفایت کننده؛ آنکه برای انسان بسنده باشد و او را از دیگری بینیاز کند.
«مُؤوی»: پناه دهنده.
تذکر یک نکته: رویکرد اساسی و محوری اسلام در آداب عمومی خود این است که در تمامی حالات و لحظات، مسلمان را با خدا پیوند دهد، و به همین خاطر از فرصتهای طبیعی و مناسبات عادی نیز که پیوسته در روز یک یا چند مرتبه تکرار میگردند، استفاده مینماید تا از این طریق، فرد مسلمان پیوسته به یاد خدا باشد و با او در پیوند و در ارتباط باشد و خداوند متعال را پیوسته به وسیلهی تسبیح، تهلیل، تکبیر، تحمید و یا دعا و نیایش به یاد آورد.
راز فلسفهی اذکار و دعاهای مأثور که در آغاز و پایان خوردن و نوشیدن، هنگام خواب، بیداری، دخول و خروج مستراح، استفاده از یک وسیلهی سواری، پوشیدن لباس، مسافرت و بازگشت از آن و... وارد شده نیز همین است تا پیوسته انسان مسلمان به یاد خدا بوده و رابطهی خویش را با او قطع ننماید؛ و از این رهگذر است که مفاهیم و معانی ربّانی در سطح جامعهی اسلامی گسترش خواهد یافت و در زندگی یک فرد مسلمان ظهور و بروز مییابد.