حدیث شماره ۳۷۵
(۷) حَدَّثَنَا عَبْدُاللَّهِ بْنُ عَبْدِالرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ أَسْلَمَ أَبُو حَاتِمٍ الْبَصْرِيُّ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، أَنْبَأَنَا ثَابِتٌ، عَنْ أَنَسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «لَقَدْ أُخِفْتُ فِي اللَّهِ، وَمَا يُخَافُ أَحَدٌ، وَلَقَدْ أُوذِيتُ فِي اللَّهِ، وَمَا يُؤْذَى أَحَدٌ، وَلَقَدْ أَتَتْ عَلَيَّ ثَلاَثُونَ مِنْ بَيْنِ لَيْلَةٍ وَيَوْمٍ مَا لِي وَلِبِلاَلٍ طَعَامٌ يَأْكُلُهُ ذُو كَبِدٍ إِلَّا شَيْءٌ يُوَاريِهِ إِبِطُ بِلاَلٍ».
۳۷۵ ـ (۷)... انس ابن مالکس گوید: پیامبر ج فرمودند: همانا من در راه خدا و در راستای اجرای اوامر و فرامین الهی، تعالیم و آموزههای شرعی و حقایق و مفاهیم والای قرآنی، چندان به بیم و ترس افتادم که هیچ کس به اندازهی من در بیم و هراس نیافتاده است؛ و به راستی در راه دین خدا چندان مورد آزار و اذیّت قرار گرفتم که هیچ کس به اندازهی من آزار و اذیت نشده است؛ گاهی اتفاق میافتد که سی شبانه روز بر من میگذشت، در حالی که من و بلالس آنقدر غذا نداشتیم که قابل خوردن و سیر شدن کسی باشد، به جز چیز اندکی که بلالس زیر بغل خویش پنهان میکرد.
«اخفتُ»: ترسیده شدم؛ از ناحیهی مشرکین در راه خدا و در راستای تبلیغ اوامر و فرامین الهی، به بیم وترس افتادم.
«اوذیتُ»: در راه دین خدا مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.
«ذوکبد»: صاحب کبد. مراد از «ذوکبد»؛ حیوان است. و «کبد» نیز به معنی جگر است. و در اصطلاح فیزیولوژی: بزرگترین غدههای بدن که در پهلوی راست زیر حجاب حاجز قرار دارد و صفرا درست میکند. عمل دیگر کبد، جذب مواد غذایی سه گانه، یعنی: چربیها و قندها و مواد سفیدهای است که آنها را تغییر شکل میدهد و برای تغذیهی سلولها آماده میسازد.
«شیء»: چیز اندکی. مواد خوراکیِ اندکی.
«یواریه»: آن را پنهان میکرد. آن را میپوشاند.
«ابط»: زیر بغل و زیر بال .
این حدیث، بیانگر موضوعی است که پیامبر ج همراه بلالس از مکهی مکرمه گریخت، در حالی که پیامبر ج و بلال آنقدر غذا نداشتند که قابل خوردن و سیر شدن کسی باشد، به جز چیز اندکی که بلال زیر بغل خویش پنهان میکرد.