مثال چهارم: موضع پیامبر ج با خانوادۀ بریره:
از عروه روایت است که «عایشه به او گفت: بریره که با ارباب خودش پیمان بسته بود که کار کند و به تدریج مبلغی بپردازد تا آزاد شود، پیش من آمد و از پول کتابت خود از من کمک خواست و هنوز از مبلغی که باید در برابر آزادی خود میپرداخت چیزی نداده بود. عایشه به او گفت: پیش خانوادهات برگرد اگر آنها قبول کردند که من پول کتابت تو را بپردازم به شرط این که مالک ولاء [۱۹]تو باشم این کار را خواهم کرد، من این جریان را برای پیامبر ج بیان کردم (و در روایت دیگری آمده است) این مسئله به گوش پیامبر ج رسید و از من پرسید و من او را خبر کردم، فرمود: بریره را آزاد کن به شرط این که ولائش برای تو باشد، زیرا ولاء حق کسی است که برده را آزاد میکند، عائشه میگوید: پیامبر ج در میان مردم برخاست و بعد از حمد و ستایش خدا فرمود: چه شده بعضی از مردم را که در معاملات شرطهایی میگذارند که در کتاب خدا وجود ندارد هر شرطی که در کتاب خدا وجود ندارد، باطل است گرچه صدبار شرط شود، زیرا حکم الهی سزاوارتر و شرط الهی محکمتر است و همانا ولاء حق کسی است که برده را آزاد میکند» [۲۰].
شاهد در این، انکار صحیح و رسای پیامبر است که فرمود: «چه شده بعضی از مردم را». و اینگونه روش احتمال دارد به خاطر پوشیده نگاهداشتن راز آنها باشد و احتمال دارد که به خاطر شدت باشد، گویا آنها در جایی نیستند که بتوان آنها را نام برد گرچه احتمال منظور اول بیشتر میرود و پیامبر ج از باب ستر و پوشیدن عیب از آنها نام نبرد، زیرا مناسب نیست در سخنرانیها و غیره کسی را نام برد، زیرا اگر گفته شود فلانی چنین و چنان گفته است آن شخص در میان مردم رسوا خواهد شد.
و مطلبی دیگر که در این حدیث برمیآید این است که، پیامبر ج فرمود: «شرطهایی میگذارند که در کتاب خدا وجود ندارد؛ پس هر شرطی که در کتاب خدا وجود نداشته باشد باطل است گرچه صدبار شرط شود».
پس هر شرطی که در کتاب خدا و سنت پیامبر ج وجود نداشته باشد، شرطی باطل و مردود به صاحبش بازگردانده شود.
پس شما در مورد قوانینی که مخالف با شریعت الهی است چه میگویید؟!!
آیا قوانین باطلاند یا نه؟!
بله این قوانین هرکسی آن را وضع کند باطل هستند و باید آن را ترک کرده و باری هیچکسی جایز نیست که به آن تمسک جوید.
پس هر شرطی که در کتاب خدا نیست، گرچه صد بار شرط شود حکم و قضای الهی سزاوارتر است یعنی آنچه خداوند به عنوان حکم الهی آن را شرع و قانون قرار داده از دیگر قوانین سزاوارتر است، خداوند متعال فرموده است: ﴿أَفَمَن يَهۡدِيٓ إِلَى ٱلۡحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّيٓ إِلَّآ أَن يُهۡدَىٰۖ فَمَا لَكُمۡ كَيۡفَ تَحۡكُمُونَ ٣٥﴾[یونس: ۳۵] یعنی: «آیا آنکس که راه راست را نشان میدهد سزاوارتر است که پیروی شود (و انسان به فرمان او رود) یا کسی که راهی نمینماید و بلکه باید خودش راهنمایی گردد (و راه برده شود)؟ شما را چه میشود؟ (که چراغ عقل از کفتان بدر میرود؟ به دنبال چه چیزی میروید)؟ این چه حکمتی است که میکنید».
آیا در این جریان کمی سختی مشاهده نمیشود؟
بعضی از علماء گفتهاند: به خاطر این است که پیامبر ج از قبل گفته بود که: ولاء از کسی است که بنده آن را آزاد میکند و هنگامی که آنها برخلاف دستور پیامبر ج ولاء را برای خود شرط نمودند. بنابراین، خطاب پیامبر ج به آنها شدید و سخت بود.
[۱۹] ولاء: یعنی ارثی که انسان به سبب آزادکردن بردهای از او میبرد. [۲۰] بخاری به شماره (۲۵۶۲) الفتح (۵ / ۱۹۰) کتاب المکاتب باب (۴) و مسلم به شماره (۵ – ۱۵۴۰) کتاب العتق باب (۲).