قواعد و رهنمودهای بیداری اسلامی

فهرست کتاب

قاعدۀ دهم: سعۀ صدر جوانان در برابر اختلاف نظر علماء

قاعدۀ دهم: سعۀ صدر جوانان در برابر اختلاف نظر علماء

جوانان و دعوتگران را و آنهایی که به ارزش‌های اسلامی پابند هستند باید ظرفیت و توان تحمل اختلاف علماء و دیگران داشته باشند و کسی را که به عقیدۀ آن‌ها در اشتباه قرار دارد معذور بدانند و این نکتۀ بسیار مهمی است؛ زیرا بعضی از مردم به دنبال اشتباه دیگران هستند تا از اشتباهات آنان چیزی درست کنند که برای آن‌ها مناسب نیست و شخصیت آن‌ها برای مردم مورد سؤال قرار بگیرد، و این اشتباه بزرگی است. اگر بدگویی فرد عامی از گناهان بزرگ محسوب می‌شود بدگویی‌کردن و غیبت عالم گناه بزرگی است، زیرا پشت سر عالم، بدگویی او را کردن تنها به شخصیت عالم زیان نمی‌رساند، بلکه او و علم شرعی که دارد همه ضرر می‌بینند، زیرا وقتی مردم نسبت به عالم بی‌علاقه شوند و یا عالم از دیدگاه مردم افت کند سخن عالم نیز افت می‌کند، گرچه آن عالم حق بگوید و مردم را به سوی حق راهنمایی کند، و هرگاه فردی بدگویی و غیبت این عالم را بکند میان مردم و میان علم دینی این عالم حایل می‌شود، و چنین کاری خطر بزرگی است.

من می‌گویم: جوانان باید اختلاف علماء را بر حسن نیت و اجتهاد حمل کنند و در آنچه علماء اشتباه می‌کنند آن‌ها را معذور بدانند، اما ایرادی ندارد که جوانان با علماء در مورد نظراتی که از دیدگاه جوانان اشتباه است گفتگو کنند تا علماء برای آن‌ها بیان کنند که علماء در اشتباه قرار دارند یا کسانی که علماء را در اشتباه می‌دانند، خودشان در اشتباه هستند؟! زیرا بعضی وقت‌ها انسان فکر می‌کند گفتۀ عالم اشتباه است، اما بعد از بحث و مناقشه صحت و درستی گفته عالم برایش ثابت می‌شود. و باید دانست که عالم هم انسان است و «همۀ فرزندان آدم اشتباه‌کارند و بهترین خطاکاران توبه‌کنندگان هستند» [۳۳].

و اگر کسی به لغزش و اشتباه عالم خوشحال شود، و آن را بین مردم پخش نماید، این کار باعث تفرقه می‌شود، و روش سلف چنین نبوده است. همچنین نباید اشتباهاتی را که از حکام سر می‌زند دستاویزی برای توهین به آن‌ها قرار دهیم و از بسیاری از خوبی‌هایشان چشم بپوشیم، زیرا خداوند متعال فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنَ‍َٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْ[المائدة: ۸]. یعنی: «ای مؤمنان! بر ادای واجبات خدا مواظبت داشته باشید و از روی دادگری گواهی دهید، و دشمنانگی قومی شما را برآن ندارد که دادگری نکنید». یعنی کینه و دشمنی با قومی نباشد شما را به بی‌عدالتی بکشد، زیرا عدالت واجب است و برای انسان جایز نیست که لغزش‌های یکی از علماء یا حکام و یا دیگران را بگیرد و میان مردم پخش کند و از خوبی‌هایشان ساکت بماند چون چنین کاری عدالت نیست.

اگر فردی بر تو مسلط شود و اشتباهات و بدی‌هایت را پخش کند و خوبی‌ها و درست‌کاری‌هایت را پوشیده نگاه دارد، تو این کار او را جنایت بر خودت تلقی می‌کنی، پس وقتی چنین عملی را نسبت به خود جنایت می‌دانی باید دیگران را مانند خودت بدانی و همانطور که اشاره کردم که راه حل آن که فردی را تو اشتباه کار گمان می‌کنی، این است که با آن فرد ارتباط برقرار کنی و با او مناقشه کنی که بعد از مناقشه موضع مشخص خواهد شد، زیرا چه بسا انسان‌هایی هستند که بعد از مناظره و مناقشه به آنچه صحیح و حق است باز می‌گردند و چه بسا افرادی که بعد از مناقشه مشخص می‌شود که گفتۀ او درست بوده است و ما قبل از آن گمان می‌کردیم که اشتباه بوده است.

و «الْمُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِ كَالْبُنْيَانِ يَشُدُّ بَعْضُهُ بَعْضًا» [۳۴]یعنی: مؤمن برای مؤمن چون ساختمانی است که برخی از آن برخی دیگر را محکم می‌سازد.

و نیز پیامبر ج فرموده است: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يُزَحْزَحَ عَنِ النَّارِ وَيَدْخُلَ الْجَنَّةَ فَلْتَأْتِهِ مَنِيَّتُهُ وَهُوَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَلْيَأْتِ إِلَى النَّاسِ الَّذِى يُحِبُّ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْهِ» [۳۵]یعنی: «هرکسی دوست دارد که از جهنم نجات پیدا کند و به بهشت برود، باید در حالی از دنیا برود که او به خدا و روز قیامت ایمان دارد و با مردم رفتاری داشته باشد که دوست دارد با او چنان رفتار شود».

و این است مفهوم عدل و استقامت.

[۳۳] احمد: (۳ / ۱۹۸) و دارمی (۲ / ۳۰۳) و ترمذی (۲۴۹۹) کتاب صفحه القیامة باب (۴۹) و ابن ماجه شماره (۴۲۵۱) کتاب الزهد باب (۳۰) ارناؤوط در شرح السنة (۵ / ۹۲) گفته است که سند این حدیث به روایت انس صحیح است. [۳۴] بخاری به روایت ابوموسی اشعریسشماره حدیث (۶۰۲۶) الفتح (۱ / ۴۶۴)، کتاب الأدب باب (۳۶) و مسلم شماره حدیث (۶۵ / ۲۵۸۲) کتاب البر و الصله باب (۱۷). [۳۵] مسلم (۱۸۴۴) کتاب الإمارة باب (۱۰) و حدیث را عبدالرحمن بن عبد رب الکعبه از عمرو بن عاصسروایت کرده است.