قواعد و رهنمودهای بیداری اسلامی

فهرست کتاب

کدامیک از این چیزها را مقدم کنیم

کدامیک از این چیزها را مقدم کنیم

{۸۲} بعضی از از جوانان حیران‌اند که کدامیک از این کارها را مقدم دارند، علم و دعوت و جهاد در راه خدا، باید ابتدا به انجام کدامیک پرداخت؟

* طلب علم و دعوت با یکدیگر تضادی ندارند، زیرا جمع علم و دعوت ممکن است، به این صورت که انسان هم طالب علم باشد و هم به راه خدا دعوت دهد، بلکه هر طالب علمی باید به راه خدا دعوت دهد، چون دعوت‌دادن به راه خدا از نتایج و ثمرات علم است، پس دعوت از نتیجه‌های علم است و پیامبر ج فرموده است: «تبلیغ کنید از طرف من حتی اگر یک آیه باشد» [۷۳].

پس اگر تو یک مسئله را می‌دانی، مردم را به آن مسئله که از شریعت و آیین الهی است دعوت بده.

اما این که علم مقدم است یا جهاد، چنین چیزی به اعتبار حکم هریک و به اعتبار اختلاف احوال افراد فرق می‌کند.

اما در مورد اختلاف حکم هریک، باید گفت: اگر علم‌آموختن فرض باشد، و جهاد نفل باشد، شکی نیست که طلب علم بر جهاد مقدم خواهد بود، چون طلب علم فرض است، و اگر جهاد فرض باشد و آموختن علم نفل باشد، شکی نیست که مقدم‌داشتن جهاد چون فرض است، واجب خواهد بود، اما اگر هم طلب علم و هم جهاد هردو فرض باشند، و یا هردو نفل باشند، کدامیک را باید مقدم داشت؟ چنین چیزی بستکی به مورد دوم یعنی اختلاف احوال افراد دارد، بعضی از افراد هستند که به آن‌ها می‌گوییم: برایشان بهتر این است جهاد را بر طلب علم مقدم دارند. و بعضی افراد هستند که به آن‌ها می‌گوییم که: آموختن علم را به جهاد مقدم دارند.

پس اگر فردی قوی و دلیر و پیشتاز در جنگ باشد، و روش‌های جنگی جدید را می‌داند، اما در زمینۀ علم و دانش استعدادش ضعیف است، به او می‌گوییم: بهتر است به جهاد مشغول شود، و اگر فردی برعکس دارای بدنی ضعیف باشد، و از روش و تاکتیک‌های جنگی چیزی سر در نمی‌آورد، اما در علم و دانش ماهر است، حافظه‌اش قوی و در استدلال و فهمیدن زرنگ است، می‌گوییم: در اینجا آموختن علم مقدم است، پس برای هرجایی سخنی است. و خلاصه این که دعوت و علم با یکدیگر متضاد نیستند و دعوت ثمر و نتیجۀ علم است و جمع‌کردن میان علم و دعوت کمال دانش است.

اما در مورد علم و جهاد ما دو نظر داریم: نظر اول در حکم علم و جهاد: پس اگر یکی واجب بود، و دیگری نفل بود بدون تردید واجب مقدم خواهد بود.

و اگر هردو واجب بودند، یا هردو نفل بودند، ما از دیدگاه نظر دوم نگاه می‌کنیم و به نسبت خود فرد با توجه به اختلاف احوال افراد حکم می‌کنیم.

[۷۳] برای تخریج این حدیث به صفحۀ (۲۵) مراجعه کنید.