خداوند در قرآن مجید یهود و نصاری را جزو کافران شمرده است
{۹۹} یکی از سخنرانان در مسجدی از مساجد اروپا در یکی از درسهایش گفت که: تکفیر یهود و نصارا جایز نیست، و شما میدانید بیشتر افرادی که در مساجد اروپا برای وعظ و درس میروند، سرمایۀ علمی ایشان اندک است. و ما میترسیم چنین سخنی منتشر شود، امید است در این زمینه توضیح کاملی ارائه دهید؟
* چنین سخنی گمراهی و گاهی کفر است، چون خداوند تعالی در قرآن کفر یهود و نصارا را بیان کرده و فرموده است: ﴿وَقَالَتِ ٱلۡيَهُودُ عُزَيۡرٌ ٱبۡنُ ٱللَّهِ وَقَالَتِ ٱلنَّصَٰرَى ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ ٱللَّهِۖ ذَٰلِكَ قَوۡلُهُم بِأَفۡوَٰهِهِمۡۖ يُضَٰهُِٔونَ قَوۡلَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبۡلُۚ قَٰتَلَهُمُ ٱللَّهُۖ أَنَّىٰ يُؤۡفَكُونَ ٣٠ ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ وَٱلۡمَسِيحَ ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُوٓاْ إِلَٰهٗا وَٰحِدٗاۖ لَّآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ سُبۡحَٰنَهُۥ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٣١﴾[التوبة: ۳۰- ۳۱]. یعنی: «یهودیان میگویند: عُزَیر پسر خدا است، و نصارا میگویند: مسیح پسر خدا است، این سخنی است که آنان به زبان میگویند، آنان به گفتار کافرانی میماند که پیش از آنان همچنین میگفتند: خداوند کافران را نفرین و نابود کند، چگونه بازداشته میشوند، یهودیان و نصارا علمای دینی و پارسایان خود را هم به خدایی پذیرفتهاند، مسیح پسر مریم را نیز خدا میشمارند، بدیشان جز این دستور داده نشده است که تنها خدای یگانه را بپرستند و بس جز خدا معبود به حقی نیست و او پاک و منزه از شرکورزی و چیزهایی است که ایشان آنها را انباز قرار میدهند».
پس این آیه دلالت بر این دارد که آنها مشرک هستند، و خداوند در آیاتی دیگر کفر آنها را به صراحت بیان نموده است و فرموده: ﴿لَقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡمَسِيحُ ٱبۡنُ مَرۡيَمَ﴾[المائدة: ۷۲]. یعنی: «بیگمان کسانی کافر شدهاند که میگویند: خدا همان مسیح پسر مریم است».
و فرموده: ﴿لَّقَدۡ كَفَرَ ٱلَّذِينَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ﴾[المائدة: ۷۳]. یعنی: «بیگمان کسانی کافراند که میگویند که: خداوند یکی از سه خدا است».
و فرموده: ﴿لُعِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۢ بَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُۥدَ وَعِيسَى ٱبۡنِ مَرۡيَمَ﴾[المائدة: ۷۸]. یعنی: «کافران بنی اسرائیل بر داود و عیسی پسر مریم لعن و نفرین شدهاند»، و خداوند فرموده: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ﴾[البینة: ۶]. یعنی: «مسلماً کافران اهل کتاب و مشرکان جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند»، و آیات و احادیث در این مورد زیاد است، پس اگر کسی کفر یهود و نصارد را انکار کند که به محمد ج ایمان نیاوردند، و او را تکذیب کردند، به معنی این است که خدا را تکذیب کرده است، و تکذیب خدا کفر است، و اگر در کفر آنها شکی داشته باشد در کفر او شکی نیست. سبحان الله!! این مرد چگونه میتواند بگوید که: به اینها نباید کافر گفت، در حالی که آنها میگویند: خداوند سومین سهتاست و خداوند آنها را تکفیر کرده است، و چگونه راضی نیست که اینها تکفیر شوند، در حالی که آنها میگویند: مسیح فرزند خدا است، و میگویند: دست خدا بسته است، و میگویند: خداوند فقیر و ما غنی هستیم؟!
چگونه تکفیر آنها و اطلاق کلمۀ کفر بر اینها را نمیپسندد، در حالی که اینها پروردگارشان را به چنین صفات زشتی که همه عیب و دشنام و ناسزا است متصف میکنند؟!
من از این مرد میخواهم که به سوی خدا باز گردد، و توبه کند و این گفتۀ الهی را بخواند که فرموده است: ﴿وَدُّواْ لَوۡ تُدۡهِنُ فَيُدۡهِنُونَ ٩﴾[القلم: ۹]. یعنی: «ایشان دوست میدارند که نرمش و سازش نشان دهی، تا آنان هم نرمش و سازش کنند» (بدین امید که برخی از فرمانهای خدا را به خاطر آنان ترک کنی، و در بعضی از مسائل با ایشان همگام و همآهنگ شوی) و در کفر یهود و نصارا با ایشان سازش و مداهنت نکند، و برای هریک بیان کند که آنها کافر و از اهل جهنم هستند، پیامبر ج فرموده است: «سوگند به ذاتی که جانم در دست او است، هیچکسی از این امت یعنی (امت دعوت) چه یهود چه نصرانی که دعوت مرا بشنود و به آنچه من از جانب خدا آوردهام ایمان نیاورد، سپس بمیرد حتماً از اهل جهنم خواهد بود» [۸۲].
بنابراین، بر این گوینده لازم است که بسوی خدا باز گردد، و از این دروغ بزرگ توبه کند، و به صراحت اعلام کند که اینها کافر هستند، و اهل جهنماند، و این که بر آنها لازم است از پیامبر امی محمد ج پیروی کنند، زیرا محمد مژدۀ عیسی ÷است، و محمد برای یهود و نصارا شناخته شده است و آنها او را همانطور میشناسند که فرزندان خود را میشناسند، خداوند تعالی فرموده است: ﴿ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧﴾[الأعراف: ۱۵۷]. یعنی: «کسانی که پیروی میکنند از فرستادۀ خدا پیغمبر امی که در تورات و انجیل نگاشته مییابند، او آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت باز میدارد، و پاکیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاکها را بر آنان حرام میسازد، و فرو میاندازد و بند و زنجیر را از ایشان بدر میآورد، پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند، و وی را یاری دهند و از نوری پیروی کنند که به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند».
و عیسی به آمدن محمد ج مژده داده است، و خداوند در قرآن سخن عیسی را حکایت کرده است: ﴿وَإِذۡ قَالَ عِيسَى ٱبۡنُ مَرۡيَمَ يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُم مُّصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيَّ مِنَ ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَمُبَشِّرَۢا بِرَسُولٖ يَأۡتِي مِنۢ بَعۡدِي ٱسۡمُهُۥٓ أَحۡمَدُۖ فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ قَالُواْ هَٰذَا سِحۡرٞ مُّبِينٞ ٦﴾[الصف: ۶]. یعنی: «و خاطر نشان ساز زمانی را که عیسی پسر مریم گفت: ای بنی اسرائیل من فرستادۀ خدا به سوی شما بوده، و توراتی را که پیش از من آمده است، تصدیق میکنم و به پیغمبری که بعد از من میآید و نام او احمد است، مژده میدهم، اما هنگامی که آن پیغمبر همراه با معجزات روشن و دلایل متقن به پیش ایشان آمد، گفتند: این جادوی آشکاری است».
وقتی فردی که به آمدنش مژده داده بود، یعنی احمد، با دلایل روشن پیش آنها آمد، گفتند: این سحر آشکاری است. بنابراین، ما ادعای این نصارا را رد میکنیم که گفتند: فردی که عیسی به آمدنش مژده داده احمد است نه محمد. ما میگوییم که خداوند فرموده است:
﴿فَلَمَّا جَآءَهُم بِٱلۡبَيِّنَٰتِ﴾.
و بعد از عیسی پیامبری جز محمد ج نیامده و محمد، احمد است، اما خداوند به عیسی الهام کرد که محمد را احمد بنامد، چون احمد اسم تفضیل از مادۀ حمد است، و محمد بیشتر از همۀ مردم خدا را ستایش میکند و از همۀ مردم دارای صفات کاملتری است که پیش از همه سزاوار ستایش است، پس اگر احمد را اسم تفضیل از باب اسم فاعل قرار دهیم، به معنی بندهای که بیشتر از همۀ مردم خدا را ستایش میکند، خواهد بود، و اگر صیغۀ تفضیل را از باب مفعول قرار دهیم به معنی، فردی که بیشتر از همه مردم سزاوار حمد و ستایش است، میشود، پس او حامد (ستایشکننده) و محمود (ستایششونده) است که با کاملترین صیغه که بر حمد دلالت کند، یعنی احمد نامگذاری شده است.
و من میگویم: هرکسی که گمان کند در زمین دینی غیر از دین اسلام هست که خداوند آن را میپذیرد، چنین کسی کافر است و هیچ شکی در کفر او نیست، چون خداوند عزوجل فرموده است: ﴿وَمَن يَبۡتَغِ غَيۡرَ ٱلۡإِسۡلَٰمِ دِينٗا فَلَن يُقۡبَلَ مِنۡهُ وَهُوَ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِينَ ٨٥﴾[آل عمران: ۸۵]. یعنی: «و کسی که غیر از اسلام آیینی برگزیند، از او پذیرفته نمیشود و او در آخرت از زمرۀ زیانکاران خواهد بود»، و خداوند فرموده است: ﴿ٱلۡيَوۡمَ أَكۡمَلۡتُ لَكُمۡ دِينَكُمۡ وَأَتۡمَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ نِعۡمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ ٱلۡإِسۡلَٰمَ دِينٗا﴾[المائدة: ۳]. یعنی: «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آیین پسند خدا برای شما برگزیدم».
و نیز میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلدِّينَ عِندَ ٱللَّهِ ٱلۡإِسۡلَٰمُ﴾[آل عمران: ۱۹]. یعنی: «بیگمان دین در پیشگاه خدا اسلام است».
بنابراین، برای بار دوم تکرار میکنم که این گوینده باید توجه کند و برای همۀ مردم بیان کند که یهود و نصارا کافر هستند، چون برای آنها اقامۀ حجت شده و رسالت به آنها رسیده، اما آنها از روی عناد و کینه کفر ورزیدند.
و یهود با (مغضوب علیهم) افرادی که خدا بر آنها خشم گرفته نامیده میشوند، چون آنها حق را دانسته و با آن مخالفت ورزیدند و به نصاری (ضالین) گمراهان گفته میشود، چون آنها به دنبال حق بودند، اما گمراه شده و به حق نرسیدند، اما اکنون همۀ آنها حق را شناختند، ولی با آن مخالفت ورزیدند. بنابراین، همه آنها سزاوار و در معرض خشم الهی هستند، و من همۀ یهود و نصاری را دعوت میدهم که به خدا و تمام پیامبرانش ایمان بیاورند و از محمد ج پیروی کنند، چون آنها در کتابهایشان به همین چیز دستور داده شدهاند، همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿۞وَٱكۡتُبۡ لَنَا فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا حَسَنَةٗ وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ إِنَّا هُدۡنَآ إِلَيۡكَۚ قَالَ عَذَابِيٓ أُصِيبُ بِهِۦ مَنۡ أَشَآءُۖ وَرَحۡمَتِي وَسِعَتۡ كُلَّ شَيۡءٖۚ فَسَأَكۡتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِنَا يُؤۡمِنُونَ ١٥٦ ٱلَّذِينَ يَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِيَّ ٱلۡأُمِّيَّ ٱلَّذِي يَجِدُونَهُۥ مَكۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِي ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِيلِ يَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّيِّبَٰتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَيَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِي كَانَتۡ عَلَيۡهِمۡۚ فَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِيٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧ قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا ٱلَّذِي لَهُۥ مُلۡكُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ يُحۡيِۦ وَيُمِيتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِيِّ ٱلۡأُمِّيِّ ٱلَّذِي يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَكَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨﴾[الأعراف: ۱۵۶- ۱۵۸]. یعنی: «و برای ما در این دنیا و آن دنیا نیکی مقرر دار، چرا که ما به سوی تو بازگشت کردهایم، گفت: عذاب خود را به هرکس که بخواهم میرسانم و رحمت من همه چیز را دربر گرفته است، آن را برای کسانی مقرر خواهم داشت که پرهیزکاری کنند و زکات بدهند و به آن ایمان بیاورند، کسانی که پیروی میکنند از فرستادۀ، پیغمبر امی که در تورات و انجیل انگاشته مییابند، او آنان را به کار نیک دستور میدهد و از کار زشت باز میدارد، و پاکیزهها را برایشان حلال مینماید و ناپاکها را بر آنان حرام میسازد و فرو میاندازد و بند و زنجیر را از آنان بدر میآورد، پس کسانی که به او ایمان بیاورند و از او حمایت کنند، و وی را یاری دهند و از نوری پیروی کنند که به همراه او نازل شده است، بیگمان آنان رستگارند، بگو: ای مردم من فرستادۀ خدا به سوی همگی شما هستم، خدایی که ملک آسمانها و زمین از آن اوست جز او معبود بحقی نیست، او است که میمیراند و زنده میگرداند، پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش آن پیغمبر درس نخواندهای که ایمان به خدا و سخنهایش دارد از او پیروی کنید تا هدایت یابید».
و همانطور که پیامبر ج فرموده است: به دو پاداش دست پیدا کنند، سه نفر هستند که به آنها دو پاداش میرسد: «مردی از اهل کتاب که به پیامبرش ایمان آورد و به محمد ج هم ایمان آورده است» [۸۳]. من به سخنی از صاحب الإقناع در باب حکم مرتد دست پیدا کردم که در ادامه سخنش میگوید: «....... یا این که افرادی که دینی غیر از اسلام انتخاب کردهاند، مانند نصاری را کافر نداند یا در کفرشان شک کند یا مذهبشان را درست بداند، کافر است».
و از شیخ احمد عبدالحلیم نقل شده است که «هرکسی عقیده داشته باشد که کلیساها خانۀ خدا هستند، و در آن خدا پرستش میشود، و کارهایی که یهود و نصاری انجام میدهند، عبادت و اطاعت برای خدا و پیروی از پیامبرش محسوب میشود و یا این که خداوند کار آنها را دوست میدارد، و میپسندد و یا آنها را برای بازگشایی کلیساها و اقامۀ دین یهود و نصاری کمک کند و عقیده داشته باشد که چنین کارهایی طاعت و عبادت الهی هست، چنین فردی کافر است» و همچنین در جایی دیگری گفته است: «هرکسی عقیده داشته باشد که دیدار ذمیها در کلیساهایشان باعث نزدیکی به خدا و عبادتی برای خدا است چنین فردی مرتد و از دین اسلام خارج میشود».
و این گفتۀ شیخ مطلبی را که ما در ابتدای پاسخ عرض کردیم تایید میکند، و این مطلبی است که در آن ابهامی وجود ندارد. والله المستعان.
[۸۲] مسلم به روایت ابوهریرهس(۲۴۰ / ۱۵۳) کتاب الإیمان باب (۷۰). [۸۳] قسمتی از حدیث بخاری به روایت ابوموسیسبه شماره (۹۷) الفتح (۱ / ۲۲۹) کتاب العلم باب (۳۱) و مسلم (۲۴۱ – ۱۵۴) کتاب الایمان باب (۱۰).