«دانش اندک و مشهورشدن تضادی با دعوتدادن به راه خدا ندارد»
{۱۵} بعضی از طلاب در وظیفۀ دعوتدادن به راه خدا و تربیت مردم کوتاهی میورزند، به دلیل این که سرمایۀ علمی ایشان اندک است و بعضی میگویند: ما با دعوتدادن مشهور میشویم و عذرهای دیگری میآورند جنابعالی چه رهنمودی در این زمینه ارائه میفرمایید؟
* اما دربارۀ عذر اول یعنی کمی علم و دانش باید گفت که: از پیامبر ج ثابت شده که فرموده است: «از من به مردم تبلیغ کنید، حتی اگر یک آیه باشد». پس به هراندازهای که میداند باید به مردم برساند و او با این کار مستحق پاداش خواهد بود، اما عذر دوم یعنی مشهورشدن، باید گفت: انسان باید آنچه که خداوند از قبیل عبادت و تعلیم و غیره به انجام آن دستور داده انجام دهد و شهرت را گوشهای بگذارد و به طور کلی از آن رویگردان شود، با این که شهرت در علم و معرفت امر مطلوبی است که ضرری برای انسان ندارد، عبدالله بن عمر بن خطاببمیگوید که: روزی پیامبرج از اصحاب سؤال نمود و فرمود: «در میان درختان درختی است که برگهای آن نمیریزد و این درخت مثال مسلمان است، به من بگویید که این درخت چیست؟ مردم در مورد درختهای صحرا فکر میکردند، اما به خاطر من چنین آمد که آن درخت، درخت خرما است، عبدالله میگوید: اما من خجالت کشیدم که بگویم. اصحاب گفتند: ای پیامبر خدا ج ما را به آن خبر بده، پیامبر ج فرمود: آن درخت درخت خرما است، عبدالله میگوید: من به پدرم گفتم در ذهن من هم همین خطور کرده بود.
عمر گفت: اگر تو آن را میگفتی من از این که به اندازه چنین و چنان میداشتم بیشتر خوشحال میشدم» [۴۷].
نگاه کنید که عمر بن خطابسچگونه آرزو میکرد که کاش فرزندش جواب سؤال را میگفت، با این که اگر او پاسخ پرسش را میگفت در آن حال باعث شهرت او میشد.
مهم این است که اگر انسان به علم و دعوتش مشهور شد برای او ضرری نیست و از پاداش او کم نمیشود، بلکه اگر برای بدستآوردن شهرت تلاش و فعالیت نماید، آنجا است که دچار گناه خواهد شد.
[۴۷] بخاری به شماره (۱۳۱) الفتح (۱ / ۲۷۷)، کتاب العلم، باب (۵۰) و مسلم به شماره (۶۳، ۶۴ ۰ ۲۸۱۱) کتاب صفات المنافقین و احکامهم، باب (۱۵).