مرحلۀ سوم تغییر با قلب:
اگر نمیتوانست منکر را با دستش یا زبانش تغییر دهد باید آن را با قلبش تغییر دهد و این ضعیفترین مرحلۀ ایمان است.
تغییر و انکار قلبی یعنی این که در دل آن کار را ناپسند بداند و از وجود این کار متنفر باشد و دوست داشته باشد که چنین کاری انجام نمیگرفت.
در اینجا نکتهای هست که باید به آن توجه کرد و پیامبر ج در حدیث به آن اشاره کرده است، زیرا فرموده: «هرکسی از شما منکری دید» آیا منظور از دیدن منکر در اینجا بصری یا علمی یا ظنی است؟
اما ظنی اعتباری ندارد، زیرا سوء ظن و بدگمانی نسبت به مسلمانان جایز نیست و فقط دیدن با بصر و علم مطرح است.
اما دیدن بصری یعنی این که انسان با چشم، منکر را مشاهده میکند، و دیدن علمی یعنی اگر نمیبیند بشنود و یا فرد مورد اعتمادی به او خبر دهد. در اینجا برای ما مشخص میشود که پیامبر ج از ما خواسته در مورد هر فردی حکم به انجام منکر تا زمانی که ندیدهایم نکنیم. و فرموده: هرکسی از شما منکری را دید با دستش آن را تغییر دهد و اگر نتوانست با زبان آن را تغییر دهد و اگر نتوانست در قلبش آن را ناپسند بداند و این ضعیفترین مرحلۀ ایمان است.
بعضی از مردم میگویند: ما با اهل منکر مینشینیم و با قلب آن کار را بد میدانیم، و قلباً آن کار را انکار میکنیم، آیا گناهکار میشویم یا نه؟ خدا شاهد است که ما منکر را در قلب خود زشت و ناپسند میدانیم.
در جواب میگویم: تو با قلب خود منکر را انکار نکردهای، چون اگر قلباً آن را ناپسند میدانستی اعضاء و جوارح تو هم آن را نمیپذیرفت و انکار میکرد، زیرا پیامبرج فرموده است: «أَلَا وَإِنَّ فِي الْجَسَدِ مُضْغَةً إذَا صَلُحَتْ صَلُحَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، وَإِذَا فَسَدَتْ فَسَدَ الْجَسَدُ كُلُّهُ، أَلَا وَهِيَ الْقَلْبُ» [۴۴]. یعنی: «همانا در بدن آدمی تکه گوشتی است اگر اصلاح شود، تمام بدن اصلاح خواهد شد و اگر فاسد باشد تمام بدن فاسد خواهد شد، همانا آن تکه گوشت قلب آدمی است».
و آیا اگر قلبت آن منکر را ناپسند میدانست ممکن بود، تو کنار کسانی که آن را انجام میدهند بنشینی؟ بنابراین، خداوند متعال فرموده است: ﴿وَقَدۡ نَزَّلَ عَلَيۡكُمۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ أَنۡ إِذَا سَمِعۡتُمۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ يُكۡفَرُ بِهَا وَيُسۡتَهۡزَأُ بِهَا فَلَا تَقۡعُدُواْ مَعَهُمۡ حَتَّىٰ يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيۡرِهِۦٓ إِنَّكُمۡ إِذٗا مِّثۡلُهُمۡ﴾[النساء: ۱۴۰]. یعنی: «خداوند در کتاب بر شما نازل کرده است که چون شنیدید که به آیات خدا کفر ورزیده میشود و آیات خدا به بازیچه گرفته میشود با چنین کسانی منشینید تا آنگاه که به سخن دیگری بپردازند بیگمان در این صورت شما هم مثل آنان خواهید بود».
بنابراین، بعضی از عامیهای بیچاره گمان میکنند وقتی از محل انجام کار زشت و گناه بنشینند و در قلب آن را ناپسند بدانند کافی است و مفهوم گفتۀ پیامبر ج که فرموده: اگر با دست و زبان نتوانست منکر را تغییر دهد با قلبش آن را انکار کرده و بد بداند، همین است، اما همانگونه که برایتان بیان کردم کسی که منکر را در قلبش بد بداند ممکن نیست با انکار قلبی در محل انجام منکر باقی بماند و نه از نظر شریعت چنین چیزی امکان پذیر است و نه از نظر واقعیت زندگی مردم، و کسی که میگوید: من این منکر را ناپسند میدانم و با اهل منکر همنشین است، دروغ میگوید. یکی به من گفت: تو با این سخن خود نشستن با کسانی که ریش خود را تراشیدهاند را حرام قرار میدهی، زیرا تراشیدن ریش از منکرات است!!
در جواب باید بگویم: دو مطلب داریم، اول انجامدادن منکر، دوم اثر منکر، و هرگاه شما کسی مشاهده نمودید که منکر انجام میدهد باید او را بازداری و کارش را رد کنی تا منکر را رها کند، و اگر چنانچه از منکر دست نکشید تو نباید با او بنشینی، زیرا یک نوع انکار قلبی این است که از او جدا شوی. اما هرگاه گروهی از مردم را دیدید که منکرات را انجام دادهاند و زمانی که تو رسیدی آنها منکر را انجام داده بودند و کارشان را تمام کرده و اثر منکر باقی مانده است. سؤال اینجا است که آیا نشستن با آنها جایز است یا نه؟ بله نشستن با آنها جایز است، زیرا آنچه تو مشاهده میکنی اثر منکر است نه خود منکر. بنابراین، باید به فرق اثر منکر با تلبیس با خود منکر توجه داشت و نباید هردو را با یکدیگر خلط کرد.
پس با افرادی که در حال تراشیدن ریش هستند ننشین، اما بعد از تراشیدن ریش وقتی آنها را در بازار یا دم در مغازه و دیگر جاهها میبینی میتوانی با آنها بنشینی، اما اگر امکان داشت که آنها را نصیحت کنیم نباید فرصت را از دست داد، زیرا ما اثر گناه را در آنها مشاهده میکنیم. بنابراین، آنها را نصیحت میکنیم، چون نصیحت آنها در واقع امر به معروف و نهی از منکر است. و همچنین مثلاً برای شما جایز است با فردی که بوی سیگار از او به مشام میرسد بنشینی، اما او را نصیحت کن تا سیگارکشیدن را ادامه ندهد و آن را ترک کند، اما اگر داشت سیگار میکشید نباید با او بنشینی و اگر با او همنشین بشوی تو در گناه با او شریک هستی.
[۴۴] بخاری، شماره حدیث (۵۲)، الفتح (۱ / ۱۵۳) کتاب الإیمان، باب (۳۹)، و مسلم به شماره (۱۰۷ – ۱۵۹۹)، کتاب المساقاه، باب (۲۰)، حدیث را نعمان بن بشیرسروایت نموده است.