«ناسزاگفتن با عالمی که با اهل علم در مسئلهای اختلاف دارد و دلیل دارد جایز نیست»
{۲۷} مردی با بسیاری از اهل علم در یک مسئله اختلافی مخالفت کرده است، آیا میتوان با این مرد برای خدا بغض ورزید، و آیا میتوان او را با ناسزاگفتن آماج حملات قرار داد.
* نه، هرگز: اگر فردی با توده بیشتر علماء (جمهور) اختلاف کرد، و دلیلی بدست آمد که نظر او درست است، ناسزاگفتن او جایز نیست و نیز نباید ما با خشونت با او رفتار کنیم، و همچنین جایز نیست که مردم را از او برحذر داریم، بلکه باید با این فرد ارتباط برقرار کرد و با او مناقشه شود.
مسائل بسیاری هست که از فهم مردم بدوراند، و مردم گمان میکنند در این مسایل علماء اجماع کردهاند، اما وقتی موضوع، مورد بحث و پژوهش قرار میگیرد، دیده میشود که فرد مخالف با تودۀ بیشتر علماء دارای دلایلی است که انسانهای منصف گفتۀ او را میپذیرند و از او پیروی میکنند. درست است که اغلب نظر و قول توده بیشتر علما (جمهور) صحیح است، اما به معنی این نیست که گفتۀ جمهور و تودۀ بیشتر علماء به طور قطع درست است، بلکه گاهی نظر فردی که با جمهور علماء مخالف است حق است.
و تا زمانی که مسئله از مسائلی باشد که در آن علماء اجماع و اتفاق نظر ندارند، نباید فردی را که با جمهور علماء مخالف است، مورد انکار و نکوهش قرار داد، و نباید کینه و نفرت او را در دل داشت، و نباید بدگوئی و غیبت او را کرد، بلکه باید با او ارتباط بر قرار شود و با او بحث شود و به منظور اثبات حق با او مناقشه شود، و خداوند متعال فرموده است:
﴿وَلَقَدۡ يَسَّرۡنَا ٱلۡقُرۡءَانَ لِلذِّكۡرِ فَهَلۡ مِن مُّدَّكِرٖ ١٧﴾[القمر: ۱۷]. یعنی: «ما قرآن را برای ذکر آسان ساختهایم، آیا پند پذیرنده و عبرتگیرنده هست».
هرکسی که به دنبال حق باشد و در قرآن فکر و تدبر نماید، خداوند راه حق را برایش آسان میکند، همانگونه که شیخ احمد عبدالحلیم/گفته است: «هرکسی در قرآن به قصد طلب هدایت تدبر کند راه حق برایش واضح میشود» [۴۸].
[۴۸] شرح واسطی تألیف محمد خلیل هراسی چاپ (۱۴۰۷ – ۱۹۸۷ م ص ۱۰۳).