اما بازگشت به سنت نبوی:
سنت پیامبر ج در میان ما به سپاس خداوند ثابت و محفوظ است حتی احادیثی هم به دروغ به پیامبر ج نسبت دادهاند، زیرا علماء، سنت پیامبر ج را بیان داشتهاند، و نیز آنچه به دروغ به او ج نسبت داده شده آن را نیز برای ما بیان کردهاند و به حمد الهی سنت، آشکار و محفوظ باقی مانده است که هر فردی با مراجعه به کتابها اگر برایش ممکن باشد و یا با پرسیدن از علماء میتواند به سنت دست پیدا نماید.
اما اگر کسی بگوید که: تو میگویی به کتاب خدا و سنت پیامبر ج باید مراجعه کرد، در صورتی که ما مردمی را میبینیم که از کتابهای تألیفشده در مذاهب پیروی میکنند و میگویند: مذهب من فلان است؛ من پیرو فلان مذهب هستم!! تا جائی که اگر شخصی را فتوا بدهی و به او بگویی که: پیامبر ج چنین فرموده است، میگوید: من حنفی هستم، یا پیرو مذهب شافعیام یا میگوید: مالکی هستم، یا میگوید: حنبلی و... امثال آن هستم، پس گفتۀ تو و عمل آنها را چگونه میتوان تطبیق داد؟
جواب این است که به آنها بگوییم همۀ ما اقرار میکنیم و میگوییم: «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ».
پس معنی گواهیدادن به این که محمد ج پیامبر خدا است چیست؟
علماء گفتهاند: گواهیدادن به رسالت پیامبر ج یعنی: «پیروی از او، در آنچه بدان امر نموده و پرهیز از آنچه او نهی فرموده و تصدیق او در آنچه گفته است».
این است گواهیدادن به این که محمد ج پیامبر خدا است.
پس هرگاه فردی بگوید که: مذهب من فلان است و من پیرو فلان مذهبم به او میگوییم که: آنچه ما میگوییم فرمودۀ پیامبر ج است و تو نباید به قول کسی دیگر به مخالفت با گفتۀ پیامبر برخیزی.
حتی امامان مذاهب از تقلید محض از آنها نهی کردهاند و میگویند:
«هرگاه حق مشخص و روشن شد لازم است به حق بازگشته و از آن پیروی باید کرد».
و ما به برادری که در برابر حدیث پیامبر ج با ما به استدلال از فلان مذهب مخالفت میکند میگوییم: ما و شما همه گواهی میدهیم که محمد پیامبر خدا است، و این شهادت مقتضی این است که ما جز او از کسی پیروی نکنیم، و سنت پیامبر ج در میان ما روشن و واضح و آشکارا موجود است، اما هدف من از این گفته این نیست که از اهمیت مراجعه به کتابهای فقهاء و اهل علم بکاهم؛ بلکه مراجعه به کتابهای آنان به قصد استفاده و شناخت راههای استنباط احکام از ادلۀ آن از چیزهایی است که ممکن نیست طلب علم بدون مراجعه با آن به دست بیاید.
بنابراین، افرادی را که به دست علماء، فقه نیاموختهاند میبینیم که دارای اشتباهات و لغزشهای فراوانی هستند، زیرا نگرش آنها کمتر از میزانی است که باید به اندازۀ آن به امور بنگرند، به طور مثال صحیح بخاری را برمیدارند و از بعضی احادیث استدلال میکنند با وجود این که در احادیث حدیث عام و مختص و مطلق و مقید و احادیث منسوخ نیز وجود دارد، اما آنها به این مطالب پی نمیبرند و در نتیجه بر اثر این که عام و خاص و مطلق و مقید و... را نمیدانند به گمراهی بزرگی دچار میشوند.
برادران، مهم این است که ما شالودۀ حرکت و بیداری خود را بر دو اساس یعنی کتاب خدا و سنت پیامبر ج پیریزی کنیم و بر کتاب خدا و سنت پیامبر ج سخن هیچکسی را هرکس که باشد مقدم نداریم.