ما باید برای تثبیت و تحکیم این بیداری اسلامی تلاشهای خود را متمرکز کنیم
{۶۴} آیا این بیداری اسلامی که ما امروزه میبینیم، آنگونه که بعضی فکر میکنند واکنش و عکس العملی در برابر فساد و دوری از روش الهی است، یا این که خود رشیهدار و وجودش بر پایۀ خویش استوار است، و در صورت دوم به خواست خداوند نتیجه بخش خواهد بود ان شاء الله؟
* به نظر من این بیداری اسلامی به دو سبب برمیگردد:
سبب اول: که اغلب از متفکران و روشنفکران است، زیرا انسان عاقل اگر به ولنگاری و بیبندوباری و هرج و مرج و اضطراب و رنجهای روانی که بیشتر مردم نه تنها در کشورهای عربی، بلکه تمام ملتها دچار آن هستند بنگرد، به این نتیجه میرسد که راه حلی برای این مشکلات جز تمسک به شریعت الهی که خداوند آن را نوری برای مردم قرار داده که در زندگی علمی و عملی خود در پرتو آن هدایت خواهند شد وجود ندارد، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَكُم بُرۡهَٰنٞ مِّن رَّبِّكُمۡ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكُمۡ نُورٗا مُّبِينٗا ١٧٤﴾[النساء: ۱۷۴]. یعنی: «ای مردم از سوی پروردگارتان حجتی به نزدتان آمده است، به سویتان نور آشکاری فرستادهایم».
و انسانی که رابطهاش با خداوند تعالی محکم باشد، چنان احساس آرامش و شرح صدر خواهد نمود که افرادی که از خداوند رویگردان هستند، چنین احساس نخواهند کرد، همانطور که خداوند متعال فرموده است: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗ﴾[النحل: ۹۷]. یعنی: «هرکس چه زن چه مرد کار شایسته انجام دهد، و مؤمن باشد بدو زندگی پاکیزه و خوشآیندی میبخشیم».
بنابراین، عقلا و افراد فهمیده دانستهاند که بیبندوباری اخلاقی و فساد عقیدتی و انحراف فکری که بیشتر مردم گرفتار آن هستند، باید راهی را برای رهایی انسان از آن معضلات جستجو کرد که مرجع و راهنمایی برای هدایت انسان باشد. بنابراین، فرد متفکر و عاقل به اسلام بازمیگردد و به چنین فردی میتوان امید بست، زیرا او با بررسی و بینش و قانعشدن به آموزههای اسلامی راه اسلام را انتخاب نموده است.
سبب دوم تقلید است: زیرا مردم از یکدیگر تقلید میکنند، پس جوان وقتی برادر و یا پسر عمویش یا همسایهاش یا دوستش را ببیند که مسیر و سمت درستی را در پیش گرفته است، او نیز مانند همان کار را انجام میدهد و این تقلید در قلبش ریشه میدواند، و به او اطمینان پیدا میکند و از حرکت در مسیر بیداری اسلامی قانع میشود. بنابراین، در همین راه باقی و ثابتقدم خواهد ماند، و گاهی شیطان او را گمراه میکند و او این مسیر را رها کرده و به جهتهای دیگر منحرف میشود. بنابراین، به نظر من این دو مورد سبب این بیداری اسلامی هستند، اما با وجود این ما باید تلاشهای خود را بر تثبیت بیداری اسلامی متمرکز کنیم و برای راهنمایی و پیشبرد فکری و عملی آن تلاش کنیم، زیرا بسیاری مردم از این بیداری اسلامی، به علم و اندیشۀ چشمگیری دست یافتهاند، اما از ناحیۀ شیوۀ دعوتی و تربیتی و عملی دارای کوتاهیهای فراوانی هستند، زیرا بعضی وقتها انگیزه شدیدی در قلب خود برای پایبندی مردم به دین الهی و محبت خیر، احساس میکند، اما اوضاع مردم را در نظر نمیگیرد و نمیسنجد که چگونه بیماری آنها را مورد معالجه قرار دهد، با وجود این که راه درست و باحکمت آن است که شریعت آورده است. پس وقتی ما میبینیم که خداوند متعال محمد ج را برای مردم مبعوث کرد، پیامبر ج مجموعۀ یک شریعت و آیین کاملی در طول یک هفته یا یک ماه یا یک سال به مردم ارائه نداد، بلکه پیامبرج سیزده سال در مکه باقی ماند و از ارکان اسلامی جز کلمۀ شهادت و نماز چیزی دیگر فرض نبود، و در فرضبودن زکات در آن وقت در بین علماء اختلاف هست. سپس وقتی روزه فرض شد به صورت اختیاری فرض بود که مردم مختار بودند که یا روزه بگیرند و یا در عوض آن به فقرا غذا بدهند، پس از آن روزهگرفتن تعیین شد و فرضیت حج تا فتح مکه به تاخیر افتاد، زیرا اگر قبل از فتح مکه حج فرض میبود، مردم برای رفتن به مکه دچار مشکل میشدند، به هرحال هرکسی حکمت الهی را در نزول تدریجی احکام و شریعت در نظر بگیرد، میداند که مکن نیست مردم را در یک صبح و شام از مخالفت به موافق تبدیل نمود، و وقتی انسان این مطلب را درک کند، طبق علمی که خداوند به او داده میتواند مردم را با حکمت و موعظه نیکو و با صبر و تأنی به راه خیر راهنمایی کند و اگر کسی از مردم بخواهد که در یک روز اصلاح شوند، همانا چنین فردی به حکمت الهی طعنه زده و با آیین و قانون خداوندی مخالفت ورزیده است، پس لازم است انسان امور را اندازهگیری نماید، و مردم را به خودش قیاس نکند تا بتواند بندگان فاسد خداوند را اصلاح کند.