قاعدۀ هفتم: رفتار با اخلاق پسندیده
دعوتگر، باید اخلاق دعوتگرانه داشته باشد، طوری که اثر علم در عقیده و عبادت و هیئت و تمام رفتارش نمایان شود تا بتواند نقش دعوتگر به راه خدا را بازی نماید و اگر برعکس باشد دعوتش سست و از بین خواهد رفت، و اگر هم موفق باشد موفقیت آن خیلی کم خواهد بود.
به طور مثال شما در مورد مردی که مردم را از معاملات ربوی برحذر میدارد و به کسی که ربا میخورد میگویید تو محارب و ستیزهجو با خدا و پیامبرش هستی، چون خداوند در قرآن فرموده است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ ٱلرِّبَوٰٓاْ إِن كُنتُم مُّؤۡمِنِينَ ٢٧٨ فَإِن لَّمۡ تَفۡعَلُواْ فَأۡذَنُواْ بِحَرۡبٖ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ﴾[البقرة: ۲۷۸- ۲۷۹]. یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده اید! از خدا بپرهیزید و آنچه از ربا باقی مانده فرو گذارید، اگر مؤمن هستید، پس اگر چنین نکردید بدانید که به جنگ با خدا و پیغمبرش برخاستهاید».
این دعوتگر برای مردم موعظه میگوید و آنها را از خدا میترساند و به یاد خدا میاندازد، اما بعد خودش میرود معامله ربوی انجام میدهد.
آیا این را میتوان اخلاق و رفتار دعوتگری دانست؟! هرگز نه!!
یا این که فردی مردم را از ترک جماعت برحذر میدارد، و آنها را میگوید که: نماز را با جماعت بخوانند و میگوید: پیامبر ج فرموده است: «مشکلترین و سنگینترین نماز بر منافقین نماز عشاء و نماز صبح است اگر آنها میدانستند که در این دو نماز چه پاداشی هست برای شرکت در جماعت آن میرفتند گرچه با حالت لوکیدن باشد (روی دست و زانو راه رفتن)» [۲۶].
اما خودش را میبینی که در نماز عشاء و صبح شرکت نمیکند.
آیا رفتار و اخلاق دعوتگر چنین است؟ هرگز نه..!!
یا فردی را میبینید که میگوید: ای بندگان خدا از غیبت بپرهیزید، همانا غیبت از گناهان بزرگ است، و خداوند فردی را غیبت میکند با کسی تشبیه داده که گوشت برادر مرده خود را میخورد. و به شدت مردم را از غیبت برحذر میدارد، اما در مجالسش غیبت مردم را به عنوان میوۀ مجلس قرار میدهد. رفتار دعوتگر نباید چنین باشد.
یا فردی مردم را از سخن چینی (نمیمة) نقلکردن کلام از فردی به فرد دیگر جهت فتنهانگیزی برحذر میدارد و میگوید: سخنچینی از اسباب عذاب قبر است، زیرا در حدیث صحیح از پیامبر ج ثابت است که از کنار دو قبر گذشت و فرمود: «این دو عذاب داده میشوند و به علت گناهی بزرگ عذاب داده نمیشوند، اما یکی از آنها از ادرار پرهیز نمیکرده، و دیگری سخنچینی مینموده است» [۲۷].
اما خودش با سخنچینی میان مردم فساد برمیانگیزد و از این کارش باکی ندارد!!
آیا این است اخلاق دعوتگر... هرگز!!
پس دعوتگر به آنچه از قبیل عبادات و معاملات یا اخلاق و رفتار دعوت میدهد باید خودش به آن چیزها عامل باشد تا دعوت او مورد قبول واقع شود و تا از آنهایی قرار نگیرد که اولین کسانی هستند که آتش جهنم با آنها افروخته میشود. والعیاذ بالله
برادران... اگر ما به حالات خویش بنگریم خواهیم یافت که در واقع ما به آنچه دعوت میدهیم خودمان آن کار را انجام نمیدهیم، بدون تردید که چنین کاری کوتاهی بزرگی است، مگر این که توجه به آنچه مناسبتر است ما را از انجام آنچه بدان دعوت میدهیم بازدارد... اینگونه که اگر فردی بلند شود و مردم را به جهاد در راه خدا دعوت دهد و آنها را برای این کار برانگیزد و تشویق نماید که هریک با جان و مال خود به اندازۀ توان خویش در جهاد سهیم باشد، اما خودش به کارهای مهمتری مشغول باشد در این صورت نمیتوان گفت که: این فرد به آنچه دعوت میدهد عمل نمیکند.
فرض کنید فردی مردم را به جهاد در راه خدا دعوت میدهد، اما شهری که او در آنجا است نیازمند علم شرعی و انتشار آن بین مردم است، پس چنین فردی جهاد او با علم و بیان، از جهادش با شمشیر و نیزه بهتر است، زیرا هر سخنی جائی دارد. و چیز برتر گاهی در مقام پایینتر قرار میگیرد به دلایلی که امری در درجۀ پایینتری قرار دارد راجحتر است. بنابراین، پیامبر ج برای بعضی خصال دعوت میکرد، و لیکن خود به انجامدادن بعضی از کارها مشغول میبود که از آن خصال مهمتر بود و گاهی چنان روزه میگرفت که مردم فکر میکردند دیگر هیچ روزی بیروزه نخواهد ماند، و گاهی روزه نمیگرفت تا جایی که مردم فکر میکردند که دیگر روزه نمیگیرد.
برادران... من از هر دعوتگری میخواهم که خودش را آراسته با اخلاقی نماید که مناسب با شأن دعوتگر باشد، تا اینگونه بتواند دعوتگر حقیقی باشد و گفتهاش بیشتر مورد قبول واقع شود.
[۲۶] بخاری به روایت ابوهریرهسشماره (۶۵۷) الفتح (۲ / ۱۶۵) کتاب الأذان باب (۳۴) و مسلم (۲۵۲ – ۶۵۱) کتاب المساجد باب (۴۲). [۲۷] بخاری به روایت ابن عباسبشماره (۲۱۶) الفتح (۱ / ۳۷۹)، کتاب الوضوء باب (۵۵) و مسلم به شماره (۱۱۱ – ۲۹۲) کتاب الطهارة باب (۳۴).