قواعد و رهنمودهای بیداری اسلامی

فهرست کتاب

قاعدۀ چهارم: حکمت

قاعدۀ چهارم: حکمت

و یکی از اموری که بسیار مهم است مسئلۀ حکمت در دعوت به راه خدا است، و بویژه مخاطب من جوانان بیداری اسلامی هستند. چون حکمت را با اهل حکمت باید در میان گذاشت، دعوت به راه خدا باید باحکمت و پند نیکو و سپس با عمل بازدارنده از ظلم ظالم انجام خواهد گرفت، پس مراتب در دعوت چهارتا هستند، خداوند متعال فرموده است: ﴿ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ[النحل:۱۲۵] یعنی: «(ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فرا خوان و با ایشان به شیوۀ هرچه نیکوتر و بهتر جدال کن».

و خداوند متعال فرموده است: ﴿۞وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ[العنکبوت: ۴۶] یعنی: «با اهل کتاب (یعنی: با یهود و نصارا) جز به روشی که نیکوتر (و نرم‌تر و آرامتر و قبول نزدیک‌تر) بحث و جدال مکن، مگر با کسانی از ایشان که ستم کنند».

حکمت یعنی محکم‌کاری و هرکاری را به جایش قراردادن و هرچیزی را به جایش گذاشتن است، حکمت این نیست که شتاب کنی و از مردم بخواهی که در یک صبح و شام از حالتی که در آن به سر می‌برند بیرون آمده و حالتشان تبدیل به حالت اصحاب شود، هرکسی چنین چیزی بخواهد نادان و دور از حکمت است. زیرا حکمت الهی چنین چیزی را نمی‌پذیرد و محمد پیامبر خدا ج کسی که قرآن بر او نازل می‌شد احکام شریعت به تدریج و کم کم بر او نازل می‌شد تا این که در وجود مردم جای گرفت و کامل شد.

نماز سه سال قبل از هجرت یا یک و نیم سال قبل و یا پنج سال برحسب اختلاف علماء در این مورد در معراج فرض شد، اما در ابتدای فرضیت به صورتی که امروز فرض هست فرض نبود، در ابتدا دو رکعت برای ظهر و دو رکعت در عصر و دو رکعت در عشاء و دو رکعت در صبح و نماز مغرب سه رکعت بود تا وتر روز قرار گیرد. بعد از هجرت و بعد از این که پیامبر ج سیزده سال را در مکه گذارنده بود به نماز حالت اقامت افزوده شد و ظهر و عصر و عشاء چهار رکعت گردید و نماز صبح همچنان دو رکعت باقی ماند، زیرا قراءت در نماز صبح طولانی می‌شود، و نماز مغرب چون وتر روز است همچنان سه رکعت باقی ماند.

زکات در سال دوم هجری فرض گردید و یا این که در مکه فرض شد، اما مقدار نصاب و مقدار ادا معین نبود و پیامبر ج عاملین جمع‌آوری زکات را به جز در سال نهم هجری قبلاً نفرستاده بود پس زکات سه مرحله را پشت سر گذرانده است:

مرحلۀ اول: در مکه ﴿وَءَاتُواْ حَقَّهُۥ يَوۡمَ حَصَادِهِ[الأنعام: ۱۴۱] یعنی: و به هنگام رسیدن و چیدن و دروکردن ببخشید و زکات لازم آن‌ها را بدهید که در این آیه خداوند مقداری را که زکات در آن واجب می‌شود و مقدار زکات را بیان نکرده بلکه مسئله را محول به مردم نموده است.

مرحلۀ دوم: در سال دوم هجری نصاب‌های زکات مشخص گردید.

مرحلۀ سوم: و در سال نهم هجری پیامبر ج عاملین جمع‌آوری زکات را پیش دامداران و باغداران برای گرفتن زکات می‌فرستاد.

پس به رعایت‌کردن حالات مردم در قانونگذاری و شریعت الهی فکر کنید که خداوند بهترین حاکمان است.

و همچنین در مورد روزه بر ما پوشیده نیست که در مشروعیت آن تحولات و دگرگون‌هایی آمده است، در ابتدا روزه اینگونه بود که هرکس اختیار داشت که روزه بگیرد یا به جای روزه‌اش طعام بدهد، و پس از آن روزه‌گرفتن لازم شد، اما طعام‌دادن مخصوص کسانی بود که نمی‌توانستند به طور مستقیم روزه بگیرند.

باید بگویم که: حکمت، امتناع می‌ورزد که جهان در یک صبح و شام تغییر یابد و باید نَفَس طولانی داشت (صبر داشته باشد)، از برادرت که او را دعوت می‌دهی امروز به هراندازه که حق را پذیرفته قبول کن و همچنان رفته رفته او را دعوت بده تا کامل او را از باطل بیرون بیاوری و نباید مردم از دیدگاه تو یکسان باشند، زیرا جاهل و معاند با یکدیگر فرق می‌کنند که شاید مناسب باشد مثال‌هایی از دعوت پیامبر ج را ذکر کنم: