حکم انعقاد مناظره میان ادیان
{۹۴} آیا انعقاد جلسۀ مناظره، میان ادیان درست است، مانند مناظره دعوتگر احمد دیدات و کشیش نصرانی؟
* مناظره میان مسلمانان و کفار در صورت نیاز واجب است، خداوند تعالی به پیامبرش ج گفته است: ﴿قُلۡ يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ تَعَالَوۡاْ إِلَىٰ كَلِمَةٖ سَوَآءِۢ بَيۡنَنَا وَبَيۡنَكُمۡ أَلَّا نَعۡبُدَ إِلَّا ٱللَّهَ وَلَا نُشۡرِكَ بِهِۦ شَيۡٔٗا وَلَا يَتَّخِذَ بَعۡضُنَا بَعۡضًا أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِۚ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَقُولُواْ ٱشۡهَدُواْ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٦٤﴾[آل عمران: ۶۴]. یعنی: «بگو ای اهل کتاب! بیاید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی از ما برخی دیگر را به جای خداوند یگانه به خدایی نپذیرید، پس هرگاه سر برتابند بگویید: گواه باشید که ما مسلم و منقاد هستیم». و داستان مناظرۀ ابراهیم با پادشاهی که در مورد پروردگارش با او به مجادله برخاسته بود، و مناظرۀ ابراهیم با قومش برای ما مشخص است، ابراهیم با قومش مناظره کرد و گفت: ﴿فَلَمَّا جَنَّ عَلَيۡهِ ٱلَّيۡلُ رَءَا كَوۡكَبٗاۖ قَالَ هَٰذَا رَبِّيۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَآ أُحِبُّ ٱلۡأٓفِلِينَ ٧٦ فَلَمَّا رَءَا ٱلۡقَمَرَ بَازِغٗا قَالَ هَٰذَا رَبِّيۖ فَلَمَّآ أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمۡ يَهۡدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ ٱلۡقَوۡمِ ٱلضَّآلِّينَ ٧٧ فَلَمَّا رَءَا ٱلشَّمۡسَ بَازِغَةٗ قَالَ هَٰذَا رَبِّي هَٰذَآ أَكۡبَرُۖ فَلَمَّآ أَفَلَتۡ قَالَ يَٰقَوۡمِ إِنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ ٧٨ إِنِّي وَجَّهۡتُ وَجۡهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ حَنِيفٗاۖ وَمَآ أَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ٧٩﴾[الأنعام: ۷۶- ۷۹]. یعنی: «هنگامی که شب او را دربر گرفت، ستارهای را دید، گفت: این پروردگار من است، اما هنگامی که غروب کرد، گفت: من غروبکنندگان را دوست نمیدارم، و هنگامی که ماه را در حال طلوع دید، گفت: این پروردگار من است، ولی هنگام که غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، بدون شک از زمرۀ قوم گمراه خواهم بود، و هنگامی که خورشید را در حال طلوع دید، گفت: این پروردگار من است، اما هنگامی که غروب کرد، گفت: ای قوم! من بیگمان من از آنچه انباز خدا میکنید بیزارم، بیگمان من روی به سوی ذاتی میکنم که آسمانها و زمین را آفریده است، و به کنارم و از زمرۀ مشرکان نیستم» اما باید فردی که مناظره میکند، علم به اسلام و به دینی که طرف مناظرهکننده به آن معتقد است، علم و آگاهی داشته باشد، تا بتواند طرف را محکوم و ساکت نماید، چون فردی که مناظره میکند به دو چیز نیاز دارد، یکی اثبات دلیل خود و دوم باطلکردن دلیل طرف، و برای این کار راهی جز شناختداشتن بر عقیده طرف مقابل نیست، تا اینگونه بتواند دلایل او را درهم بشکند، و باید دعوتگران به اسلام بدانند که دلایل اهل باطل ضعیف و شکستنی است، و عقیدۀ باطل آنها از بین خواهد رفت، همانگونه که خداوند متعال فرموده است: ﴿وَٱلَّذِينَ يُحَآجُّونَ فِي ٱللَّهِ مِنۢ بَعۡدِ مَا ٱسۡتُجِيبَ لَهُۥ حُجَّتُهُمۡ دَاحِضَةٌ عِندَ رَبِّهِمۡ وَعَلَيۡهِمۡ غَضَبٞ وَلَهُمۡ عَذَابٞ شَدِيدٌ ١٦﴾[الشوری: ۱۶]. یعنی: «کسانی که دربارۀ خدا به مخاصمه و مجادله میپردازند، و دلیل و برهان ذکر میکنند، آنهم زمانی که پذیرفته شده است، خصومت آنان بیهوده و دلایل و براهین ایشان در پیشگاه پروردگارشان باطل و ناپذیرفتنی است، و خشم شدید گریبانگیرشان میگردد و عذاب سختی خواهند داشت».
و فرموده است: ﴿بَلۡ نَقۡذِفُ بِٱلۡحَقِّ عَلَى ٱلۡبَٰطِلِ فَيَدۡمَغُهُۥ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٞۚ وَلَكُمُ ٱلۡوَيۡلُ مِمَّا تَصِفُونَ ١٨﴾[الأنبیاء: ۱۸]. یعنی: «بلکه حق را به جان باطل میاندازیم و حق، مغز سر باطل را از هم میپاشد، و باطل هرچه زودتر محو و نابود میشود، وای بر شما به سبب توصیفی که میکنید».
و من شاهد قسمتی از مناظرهای که میان دعوتگر اسلامی احمد دیدات و کشیش مسیحی انجام گرفت بودم، و بسیار مورد پسندم واقع شد، و به من اطلاع داده شد که در نهایت، او آن کیشش را شکست داده و کشیش از مناظره دست کشیده و ناتوانی خویش را اظهار کرده است.