قاعدۀ سوم: فهم
از امور مهم در این بیداری مبارک، قضیۀ مهم است؛ یعنی: فهمیدن مقصد و مراد خدا و پیامبرش ج: زیرا بسیاری از مردم علم فرا گرفتهاند، اما از فهمیدن محروم ماندهاند، حفظکردن کتاب خدا و احادیثی که میسر است بدون درک مفهوم آن کافی نیست، و باید هدف و منظور خدا و پیامبرش ج را فهمید، به راستی چه نقصان بزرگی است که گروهی از نصوص قرآن و سنت برخلاف مراد خدا و پیامبر مطالبی استدلال کردهاند که بر اثر آن گمراهی به وجود آمده است.
و اینجا میخواهم به نکتۀ مهمی اشاره کنم و آن این که اشتباه بر اثر فهمیدن نادرست گاهی از اشتباه بر اثر جهل و نادانی خطرناکتر خواهد بود؛ زیرا جاهلی که بر اثر جهل و نادانی خودش مرتکب جهل و اشتباه میشود بالآخره میداند که جاهل است و میرود علم میآموزد، اما کسی که اشتباه فهمیده است او پیش خودش معتقد است که او میداند و معتقد است که منظور و مراد خدا و پیامبرش همین است، مثالهایی برایتان بیان میکنم تا اهمیت فهمیدن درست برای ما روشن شود.
مثال اول: خداوند متعال فرموده است: ﴿وَدَاوُۥدَ وَسُلَيۡمَٰنَ إِذۡ يَحۡكُمَانِ فِي ٱلۡحَرۡثِ إِذۡ نَفَشَتۡ فِيهِ غَنَمُ ٱلۡقَوۡمِ وَكُنَّا لِحُكۡمِهِمۡ شَٰهِدِينَ ٧٨ فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَيۡمَٰنَۚ وَكُلًّا ءَاتَيۡنَا حُكۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ وَٱلطَّيۡرَۚ وَكُنَّا فَٰعِلِينَ ٧٩﴾[الأنبیاء: ۷۸- ۷۹] یعنی: «و (یاد کن) داود و سلیمان را هنگامی که دربارۀ کشتزاری که گوسفندان مردمانی، شبانگاهان در آن چریده و تباهش کرده بودند، داوری میکردند و ما شاهد داوری آنان بودیم، (هرکدام از این دو راه پیشنهادی، دادگرانه بود ولی ما بهترین راه حل در مسئله) قضاوت را به سلیمان فهماندیم و به هریک از آن دو داوری و دانش آموختیم، و کوهها و پرندگان را در ذکر و تسبیح با داود همراه ساختیم و ما (این کار را) میکردیم. (و انجام چنین کارهایی در برابر قدرت ما چیزی نیست)» خداوند در این قضیه به علت فهمیدن درست سلیمان را بر داود برتر دانسته است، ﴿فَفَهَّمۡنَٰهَا سُلَيۡمَٰنَۚ﴾«قضاوت را به سلیمان فهماندیم» اما نقصی در علم داود نیست، زیرا فرمود: ﴿وَكُلًّا ءَاتَيۡنَا حُكۡمٗا وَعِلۡمٗاۚ﴾«و به هریک از آن دو داوری و دانش آموختیم».
ببینید که خداوند متعال وقتی امتیاز سلیمان در فهمیدن را بیان کرد برای داود ویژگی دیگری ذکر نمود و فرمود: ﴿وَسَخَّرۡنَا مَعَ دَاوُۥدَ ٱلۡجِبَالَ يُسَبِّحۡنَ﴾یعنی: «و کوهها و پرندگان را در ذکر و تسبیح با داود همراه ساختیم».
تا برابری و تعادل هردو را بیان دارد. بنابراین، خداوند بیان داشت که هردو در داشتن علم و قضاوت مشترکاند، سپس ویژگی و امتیاز هریک را برشمرد، این قضیه به ما میگوید که: فهمیدن خیلی اهمیت دارد و علم به تنهایی کافی نیست.
مثال دوم: اگر دو ظرف پیش تو باشد که در یکی آب گرم و در یکی آب یخ و سرد باشد و فصل هم فصل زمستان باشد و مردی میخواهد از جنابت غسل نماید و فردی بگوید: بهتر است که از آب سرد برای غسلکردن استفاده کنی چون غسل با آب سرد موجب سختی و مشقت است و پیامبر ج فرموده است: «أَلاَ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَا يَمْحُو اللَّهُ بِهِ الْخَطَايَا وَيَرْفَعُ بِهِ الدَّرَجَاتِ؟ قَالُوا: بَلَى، يَا رَسُولَ اللَّهِ. قَالَ: إِسْبَاغُ الْوُضُوءِ عَلَى الْمَكَارِهِ» [۱۰]. یعنی: «آیا شما را به چیزی که خداوند به وسیلۀ آن گناهان را محو مینماید و درجات را بلند میبرد راهنمایی نکنم؟ گفتند: بله ای پیامبر خدا، فرمود: تمامکردن وضوء بر سختیها (همچون سرما و گرمای زیاد)».
یعنی کامل وضوگرفتن در ایام سردی، سپس وقتی با آب سرد، کامل وضو بگیری بهتر از این است که با توجه به موسم با آب گرم وضو بگیری، و این مرد فتوا داد که استفاده از آب سرد بهتر است و از حدیث فوق استدلال نمود.
نگاه کنید آیا اشتباه در علم است یا در فهمیدن؟!
پرواضح است که اشتباه در فهمیدن است!!
زیرا پیامبر ج میگوید: «کامل وضوگرفتن بر سختیها» اما نفرموده که برای وضوگرفتن آب سرد را اختیار کنید.
و هردو جمله باهم فرق دارند و اگر تعبیر دوم در حدیث آمده بود ما میگفتیم: بله از آب استفاده کن. اما فرمود: کامل وضوگرفتن بر سختیها یعنی سردی آب انسان را از کامل وضوگرفتن منع نکند، سپس میگوییم: آیا خداوند میخواهد بر بندگانش آسانی کند یا میخواهد بر آنها سختی نماید؟ پاسخ را در این گفتۀ الهی مییابیم که ﴿يُرِيدُ ٱللَّهُ بِكُمُ ٱلۡيُسۡرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾[البقرة:۱۸۵] یعنی: «خداوند آسایش شما را میخواهد و خواهان مشقت شما نیست».
و نیز پیامبر ج فرموده است: «إِنَّ الدِّينَ يُسْرٌ» [۱۱]یعنی: همانا دین آسان است. بنابراین، به جوانان بیداری اسلامی میگویم: قضیۀ فهم، قضیۀ مهمی است، ما باید بفهمیم که خداوند از بندگانش چه خواسته است؟ آیا از آنها میخواهد که از ادای عبادات، خودشان را به مشقت بیاندازند یا از آنها خواسته که بر خود آسان بگیرند؟ شکی نیست که خداوند میخواهد با ما آسانی کند و نمیخواهد بر ما سختی روا دارد.
[۱۰] مسلم به روایت ابوهریرهس(۴۱ – ۲۵۱) کتاب الطهاره باب (۱۴). [۱۱] بخاری، قسمتی از حدیث شماره (۳۹) الفتح (۱ / ۱۱۶) کتاب الإیمان باب (۲۹) به روایت ابوهریرهس.