جایگاه و مقام او در دل صحابه ش
زید بن وهب میگوید: من همراه عمر بن خطاب نشسته بودم که ابن مسعود آمد و نزدیک بود بخاطر کوتاهی ایشان از کسانی که نشسته بودند کوتاهتر دیده شود، وقتی عمر این صحنه را دید، خندید، سپس با او صحبت کرد و او را خوشحال کرد و خنداند در حالی که با ایشان ایستاده بود، هنگامی که او رفت عمر با چشم او را دنبال میکرد تا جایی که از نظر پنهان شد. سپس گفت: ظرفیست پر از علم[۲٧۴].
و در روایتی آمده که ظرفیست پر از فقه[۲٧۵].
برادر گرامی همراه من در این منظره ترسناک تأمل کن:
شعبی میگوید: عمر بن خطاب سدر سفر با گروهی ملاقات میکند که عبدالله بن مسعود نیز درمیان آنها بوده است و به مردی امر میکند که ندا سر دهد از کجا هستند؟ عبدالله جواب داد: از جاهای مختلف هستیم. عمر گفت: چه میخواهید؟ گفت: البیت العتیق(کعبه). عمر سگفت: عالمی درمیان آنهاست و به آن مرد امر کرد که به آنها بگوید: کدام آیه قرآن بزرگترین است؟ عبدالله جواب داد: ﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡحَيُّ ٱلۡقَيُّومُۚ لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞۚ لَّهُۥ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِۗ مَن ذَا ٱلَّذِي يَشۡفَعُ عِندَهُۥٓ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦۚ يَعۡلَمُ مَا بَيۡنَ أَيۡدِيهِمۡ وَمَا خَلۡفَهُمۡۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيۡءٖ مِّنۡ عِلۡمِهِۦٓ إِلَّا بِمَا شَآءَۚ وَسِعَ كُرۡسِيُّهُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۖ وَلَا ئَُودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيُّ ٱلۡعَظِيمُ٢٥٥﴾[البقرة: ۲۵۵]. «هیچ معبودى بحق نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند; هیچگاه خواب سبک و سنگینى او را فرانمىگیرد، (و لحظهاى از تدبیر جهان هستى، غافل نمىماند،) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست; کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعتکنندگان، براى آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمىکاهد.) آنچه را در پیش روى آنها (بندگان) و پشت سرشان است مىداند; (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسى از علم او آگاه نمىگردد، جز به مقدارى که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است; و علم و دانش محدود دیگران، پرتوى از علم بىپایان و نامحدود اوست) عرش او، آسمانها و زمین را دربرگرفته، و نگاهدارى آن دو (آسمان و زمین)، او را خسته نمىکند. بلندى مقام و عظمت، مخصوص اوست».
گفت: بگو کدام آیه محکمترین آیه است؟ ابن مسعود سگفت: ﴿إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ٩٠﴾[النحل: ٩۰]. عمر سگفت: بگو کدام آیه جامعترین آیه است؟ ابن مسعود گفت: ﴿فَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَيۡرٗا يَرَهُۥ٧ وَمَن يَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا يَرَهُۥ٨﴾[الزلزلة: ٧-۸]. عمر سگفت: بگو کدام آیه ترسناکترین آیه است؟ ابن مسعود گفت: ﴿لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا١٢٣﴾[النساء: ۱۲۳]. عمر سگفت: بگو کدام آیه امیدار کنندهترین آیه است؟ ابن مسعود سگفت: ﴿قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ٥٣﴾[الزمر: ۵۳]. عمر سگفت: آیا ابن مسعود درمیان شماست؟ جواب دادند: آری[۲٧۶].
حبه بن جوین میگوید: وقتی که علی وارد کوفه شد چند نفر از اصحاب عبدالله نزد او آمدند. علی در مورد او از آنها سؤال کرد، تا جایی که فکر کردند آنها را امتحان میکند. گفت: من در مورد او مانند گفته شما و بلکه بهتر از آن را میگویم: قرآن را خواند، حلال آن را حلال و حرام آن را حرام دانست، فقیه دین و عالم به سنت است[۲٧٧].
ابوالأحوص /میگوید: ابوموسی نزد ما آمد، پس عبدالله و ابومسعود را نزد او دیدم که به قرآن نگاه میکردند و ساعتی با هم صحبت کردند، پس عبدالله سبلند شد و رفت، ابومسعود گفت: قسم بخدا رسول الله صکسی عالمتر از فردی که ایستاده - منظور ابن مسعود - را بجای نگذاشته است[۲٧۸].
از مسروق نقل شده که گفت: نزد اصحاب محمد نشسته بودم که آنها را مانند یک چشمه میدیدم که یک مرد را سیراب کرد و دو مرد را سیراب کرد و صد مرد را سیراب کرد و اگر تمام اهل زمین نزد او میآمدند، آنها را سیراب میکرد و عبدالله را از جمله این چشمه یافتم[۲٧٩].
از ابواسحاق نقل شده که گفت: از ابوالأحوص شنیدم که گفت: ابوموسی و ابومسعود هنگام وفات ابن مسعود حاضر بودند یکی از آنها به دیگری گفت، فکر میکنی کسی مثل او بعد از او بجای مانده باشد؟ گفت: به این خاطر چنین میگویی که هر گاه ما نبودیم او در حضور رسول الله صبود و او اجازه داشت که در هر زمان بر رسول الله صوارد شود[۲۸۰].
[۲٧۴] ابن سعد ۳/۱/۱۱۰؛ ابونعیم، الحلیة۱/۱۲٩، فسوی۲/۵۴۳ المعرفة والتاریخ از طریق عبدالرزاق از ثوری از اعمش از زید بن وهب نقل شده و اسنادش صحیح است. [۲٧۵] حاکم۳/۳۱۸ و میگوید: این حدیث به شرط شیخین صحیح است و ذهبی با آن موافق است. [۲٧۶] صفة الصفوة ۱/۱۶۵. [۲٧٧] ارنؤوط میگوید: سندش حسن است، ابن سعد، الطبقات ۳/۱/۱۱۰. [۲٧۸] مسلم ۲۴۶۱، ۱۱۳؛ فسوی، المعرفة والتاریخ ۲/۴۱۴. [۲٧٩] صفه الصفوه ۱/۱۶۶. [۲۸۰] مسلم۲۴۶۱، نسائی فضائل الصحابة۱۵۶.