شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

سخنانی از طلا

سخنانی از طلا

این‌ها مجموعه‏ای از سخنان علی ساست که شایسته است آنها را با طلا بر روی صفحه‏های قلب حک کرد.

علی سمی‏گوید: مردم سه دسته هستند: عالم ربانی، متعلمی که بر راه نجات است، و توده مردم‏پرستی که از هر جنبده‏ای تبعیت می‏کنند و با هر بادی به این طرف و آن طرف حرکت می‏کنند و از نور علم بهر‏ه‏ای نمی‏گیرند و به ستون محکمی تکیه نمی‏کنند.

علم بهتر از ثروت است، علم تو را حفظ می‏کند ولی تو ثروت را حفظ می‏کنی، علم تو را در عمل پاک می‏کند و ثروت با خرج کردن آن کم می‏شود، و دوستی و محبت عالم از دین است که باید به آن معتقد بود.

علم، طاعت را در زندگی به عالم می‏آموزد و در آخرت او را زیبا می‏گرداند، اما ثروت با رفتن او از بین می‏رود.

کسانی که مال اندوزی می‏کردند، مردند، اما اموالشان باقی است، ولی علما تا قیام قیامت باقی هستند، ثروتمندان مفقود می‏شوند اما نام علما در قلب‌ها باقی است.

علی سمی‏گوید: پنج چیز را از من حفظ کنید:

بنده جز به پروردگارش امیدوار نباشد، و جز از گناه خودش نترسد، و انسان اگر چیزی را نداند، از سؤال کردن خجالت نکشد، و عالم نیز وقتی که چیزی را از او پرسیدند و ندانست، خجالت نکشد و بگوید: خداوند بهتر می‏داند. و صبر برای ایمان به منزله سر برای بدن است، و کسی که صبر ندارد، ایمان ندارد.

علی سمی‏گوید: از تبعیت از هوی و هوس و آرزوهای طولانی بترس. پیروی از هوی و هوس تو را از راه حق باز می‏دارد، و آرزوهای بزرگ باعث فراموشی آخرت می‏شود، آگاه باشید که از دنیا می‏روید و به آن پشت می‏کنید و به آخرت رو می‏کنید و هر یک از آنها فرزندانی دارند، پس سعی کنید از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، چون امروز عمل است و حسابی در کار نیست، و فردا حساب است و عملی در کار نیست[۲۰۳].

علی سمی‏گوید: چشمه‏های علم و معادن حکمت و چراغ‌های شب و لباس‌های کهنه و قلب‌های جدید باشید، برای اهل آسمان معروف باشید، و از اهالی زمین مخفی باشید و پروردگارتان را یاد کنید.

بدانید که فقیه کسی است که مردم را از رحمت خدا ناامید نمی‏کند و آنها را از عذاب خداوند نیز ایمن نمی‏دارد، و در گناهان خدا به آنها رخصت و اجازه نمی‏دهد و قرآن را بخاطر رغبت به چیزهای دیگر رها نمی‏کند، و عبادتی که علم در آن نباشد، خیری در آن نیست، و علمی که فهم در آن نباشد خیری در آن نیست، و قرائتی که تدبر در آن نباشد، خیری در آن نیست.

خیر این نیست که مال و فرزندانت زیاد شود، بلکه خیر این است که علمت زیاد شود، و صبرت زیاد شود، و مردم را به عبادت پروردگارت مشتاق کنی، و اگر کاری را به خوبی انجام دادی خدای را شکرگزار باش، و اگر کاری را بد انجام دادی از خداوند طلب مغفرت کن.

در دنیا جز برای دو کس خیری نیست: کسی که بسیار گناهکار باشد و این گناهان خود را با توبه پاک کرده باشد، و کسی که در امور خیر حریص باشد و برای رسیدن به درجات بالاتر فعالیت کند.

[۲۰۳] صفة الصفوة، ۱/۱۳۰.