خالد (سیف الله) سم نوشید ولی ضرری متوجه او نشد
از قیس نقل شده که گفت: سمی را برای خالد آوردند، گفت: این چیست؟ گفتند: سم است، پس آن را نوشید[۱۰۱].
در کتابهای مهم تاریخی آمده است که: ابن بقیله طبیب مسیحی و عرب و فرد مسن و عاقلترین قوم خود بود که وقتی بر خالد وارد شد، همراه او به مقر فرماندهی خالد رفت که خادمی کیسهای کوچک را حمل میکرد. خالد آن را گرفت و گفت: در این کیسه چه چیزی وجود دارد؟ سپس گفت: ای عمرو، این چیست؟ گفت: قسم بخدا سم یک ساعته است. خالد گفت: چرا سم را در این کیسه کردهای؟ در حالی که او بزرگ اهل حیره و از کسانی بود که با خالد عهد بسته بود. عمرو گفت: ترسیدم که آنچه من دیدم عادلانه نباشد و اجلم بیاید و مرگ برای من بهتر است از اینکه کاری را به زور به اهل روستایم تحمیل کنم. خالد آن سم را برداشت و این دعا را بر آن خواند: هیچ کس نمیمیرد تا وقتی که اجلش فرا نرسیده باشد، به نام خداوند که بهترین نامها است و پروردگار زمین و آسمان است، کسی که همراه با اسم او هیچ ضرری نمیرسد، و مهربان و بخشنده است. سپس سم را در دهانش ریخت و خواستند که مانع او شوند ولی او زود آن را قورت داد و یک ساعت صبر کردند تا سم خالد را بکشد ولی سم ضرری به خالد نرساند.
چگونه اینطور نباشد در حالی که او از اولیای بزرگ و باتقوا و بزرگ مبارزان شام و عراق بوده است. و ابن بقیله گفت: قسم بخدا ای جماعت عرب هر آنچه را که بخواهید مالک میشوید.
امام ذهبی /میگوید: قسم بخدا این کرامت و شجاعت است[۱۰۲].
خالد همچنان در سایه این فتوحات و پیروزیهای درخشان بود که از طرف ابوبکر صدیق سدستور رسید که به جبهه دیگری در سرزمین شام به مقابله با رومیان برود. در اینجا خالد تعدادی از نیروهایش را در عراق گذاشت و مثنی بن حارثه را بر آنها گماشت و به فضل و رحمت خداوند توانست که فاصله عراق تا شام را در پنج روز طی کند!!!.
[۱۰۱] احمد فضائل الصحابه، طبرانی، الکبیر، ۳۸۰٩ و عدوی گفته که اسنادش صحیح است. [۱۰۲] سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ۱/۳٧۶.