شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

ایرانیان در جنگ ابلّه از نام خالد می‏گریختند

ایرانیان در جنگ ابلّه از نام خالد می‏گریختند

خالد با لشکرش به ابلّه رفت که ایرانیان در آنجا لشکری زیاد داشتند و سوید بن قطبه ذهلی که از لشکر خالد بود همراه با گروهی قبل از خالد به سمت ابلّه حرکت کرد و هنگامی که خالد با نیروهایش به محل بصره امروزی رسید، دید که سوید منتظر است که اهل ابلّه به او حمله کنند و آنها را بیرون از شهرشان بکشد ولی سوید به خالد خبر داد که اهالی ابلّه از نام او فراری هستند و تا زمانی که خالد در لشکر باشد به قلعه‏هایشان پناه می‏برند. سوید به خالد گفت: اهالی ابله آماده حمله به ما بودند و اکنون جز بخاطر جای‌گاه و موقعیت تو و ترس از تو خود را مخفی نمی‏کنند.

در اینجا خالد به همراه سوید نقشه‏ای طراحی کردند که با آن ایرانیان را فریب بدهند تا اینکه احساس امنیت کنند و برای جنگ با سوید بیرون بیایند. چرا که وقتی تصور کنند خالد (که بعد از کشتن هرمز در دل آنها ترس انداخته بود و به همین دلیل برای جنگ بیرون نمی‏آمدند)، لشکر سوید را رها کرده است و بجز سوید کسی فرمانده مسلمانان نیست، به سوید و سپاهش حمله خواهند کرد. خالد به سوید گفت:

پس من روزانه از لشکر بیرون می‏روم و شبانه به آن باز می‏گردم و با آنها می‏جنگم... و خالد نقشه‏اش را برای گمراهی مدافعان ایرانی ابلّه و کشاندن آنها به بیرون از قلعه اجرا کرد و با نیروهایش به سمت حیره ‏رفت و ایرانیان مطمئن شدند که خالد لشکر را ترک کرده است. اما او شب هنگام با نیروهایش به لشکر باز‏گشت. وقتی که لشکر ایرانیان از ابلّه به قصد حمله به سوید بیرون آمدند و هنگامی که نزدیک لشکر سوید شدند، فراوانی نیروهای آماده مسلمانان را دیدند و هنگامی که فهمیدند که خالد درمیان لشکر است، شمشیر از دستشان افتاد و نتوانستند که شمشیر یا نیزه‏ای در مقابل خالد بکشند و تنها هدفشان این بود که به قلعه‏های ابله فرار کنند، سپس پشت کردند و به سمت دروازه‏های شهر گریختند ولی خالد میان آنها و دروازه‏های شهر فاصله انداخته بود و لشکر ابله از هم گسیخت و بسیاری از آنها کشته شدند و بسیاری از آنها خودشان را در دجله و فرات انداختند و غرق شدند، و خالد، معقل بن مقرن مزنی را به ابلّه که خالی از مبارز بود، فرستاد و او بدون جنگ آن را فتح کرد و تمام غنایم و اسلحه‏ها را جمع‏آوری کرد[٩٩].

[٩٩] به نقل از صلاح الامة ۳/۵۵۳-۵۵۵.