شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

نقش او در فتح مکه

نقش او در فتح مکه

این کاروان نوری است که بر مکه می‏تابد... کاروان مستضعفانی که پیوسته بدن آنها عذاب و شکنجه مشرکان را تحمل می‏کرد. به شهری باز می‏گشتند که به زور و ستم از آن بیرون شده بودند، بر پشت اسب‌های شیهه‏کنانشان و در زیر پرچم‌های به اهتزاز در آمده اسلام بر می‏گشتند... و صدای پچ پچها و نجواهای آنان که دیروز در خانه ارقم با آن صحبت می‏کردند تبدیل به تکبیرهای بلندی شده بود که مکه را می‏لرزاند و تهلیل‏هایی (لا اله الا الله گفتن) که تمام هستی با آن بود و گویی که همگی در عید بودند...!![۸٧].

قبل از ورود به مکه پیامبر صبه زبیر و خالد گفت: با کسی نجنگید تا اینکه با شما بجنگند (شما آغازگر جنگ نباشید) خالد در سمت راست نیروی مسلمانان بود و او باید از پایین مکه یعنی از لیط وارد مکه شود، ولی چند نفر از قریشیان در پایین مکه جمع شده بودند تا با مسلمانان بجنگند و از ورود آنها به مکه ممانعت به عمل آوردند، و همچنانکه خالد می‏گوید: جنگ را بر علیه ما شروع کردند و به سوی ما تیراندازی کردند و ما تا جایی که توانستیم آنها را منع کردیم و آنها را به اسلام دعوت کردیم ولی آنها خودداری کردند تا جایی که چاره‏ای جز جنگ نمانده بود و خداوند ما را بر آنها پیروز کرد و از هر سو گریختند[۸۸].

بیست و هشت نفر از مشرکان کشته شدند، سپس شکست خوردند.

و مسلمانان سوار بر اسب‌های سرکش خود و زیر پرچم اسلام با تکبیرهای رسا و بلند به مکه بازگشتند به طوری که مکه را می‏لرزاند، که تمام هستی با آنها همراه بود و گویی که عید بود.

[۸٧] رجال حول الرسول، ص۳۶۴. [۸۸] السیرة الحلبیة، ۲/۲۰٩.