ترس سلمان از ظلم و ستم
سلمان از ظلم و ستم زیاد میترسید و دوستانش را از ظلم به دیگران و دوری از عدالت برحذر میداشت.
یحیی بن سعید میگوید: ابودرداء به سلمان نامه نوشت: به سرزمین مقدس بیا. سلمان به او نوشت زمین کسی را مقدس نمیکند بلکه عمل، مرد را مقدس میکند به من خبر رسیده است که قاضی شدهای. اگر بر مبنای ادله قضاوت میکنی بسیار خوب است، اما اگر با ظن و گمان قضاوت میکنی مواظب باش که مستحق دخول به جهنم نشوی.
ابودرداء وقتی بین دو نفر قضاوت میکرد و از او جدا میشدند به آنان نگاه میکرد و میگفت: شاید با ظن و گمان قضاوت کردم، برگردید دوباره مسئلهتان را مطرح کنید[۱۴].
[۱۴] الموطأ امام مالک ص۴۸۰؛ الحلیه ابونعیم ۱/۲۰۵.