هجرت مبارک
هنگامی که خداوند متعال به پیامبرش صاجازه هجرت به مدینه را داد، بلال همراه صحابه شهجرت کرد. و در این مسیر خداوند آنها را اینگونه ستایش کرده: ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩]﴾[الحشر: ٩]. «و برای کسانی است که در این سرا (سرزمین مدینه) و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند، هر مسلمانی را به سویشان هجرت کند دوست دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمیکنند، و آنها را بر خود مقدم میدارند هرچند خودشان بسیار نیازمند باشند، و کسانی که از بخل و حرص نفس خویش بازداشته شدهاند، رستگارانند».
هنگامی که بلال به مدینه رسید، دچار تب شد.
عایشه لمیگوید: وقتی که پیامبر صوارد مدینه شد، ابوبکر و بلال دچار تب شدند و ابوبکر سهنگامی که تب داشت، میگفت: هر فردی درمیان خانوادهاش صبح میکند و مرگ از بند کفشهایش به او نزدیکتر است.
اما بلال سخوب شد و دوست داشت که به مکه برود با وجود اینکه عذاب زیادی دیده بود ولی او هیچگاه شیرینی ایمان را که اولین بار در مکه دیده بود، فراموش نمیکرد.