خلیفه راشد و همت عالی او
زندگی پدر دو نوه پیامبر صابوتراب علی بن ابی طالب مملو از عظمت و شکوه و اعجاز بود از جمله بزرگی درون و بلندهمتی او گستره وسیع اوست که قهرمانیها و فداکاریها و بزرگیها و شکوهها از آن پرتوافشانی میکند که اگر آنها را حساب کنیم مثل خواب یا اسطوره میمانند. مسلمان بزرگی که اطرافیانش او را از لحاظ بزرگی و استقامت و پاکی و بلندهمتی بسیار مملو میدانند، عظمت و بزرگی که تا زمانی که صاحب آن زنده باشد، در کنار بزرگیها و کرامات یاد میشود و از بزرگی ذاتش خودداری نمیکند.
ضرار بن ضمره نکاتی در وصف علی سمیگوید: او بلندهمت و قوی بود و سخن نیکو و حکم عادلانه میداد و از دنیا و تجملات آن میترسید و با شب و تاریکی آن اُنس گرفته بود، بسیار اشک میریخت و بسیار تفکر میکرد، نفسش را مخاطب قرار میداد و از لباسهای خشن زبر و غذاهای خشک خوشش میآمد، و انسانهای باطل به قدرت او طمع نمیکردند، و انسانهای ضعیف از عدالت او ناامید نبودند، و من شهادت میدهم که او در بعضی از شبها، ستارهها میآمدند و ناپدید میشدند و سر او همچنان در محراب و در تفکر بود و شدیداً گریه میکرد گویی که میشنیدم میگفت: ای دنیا، ای دنیا به من اشاره میکنی یا من را تشویق میکنی؟ هرگز، هرگز، دیگری را فریب بده. چرا که طلاقت بائن است و سه طلاقت دادهام که بازگشتی در آن نیست!!! چرا که عمر تو کوتاه و زندگانی تو حقیر و خطرهای تو بزرگ است، آه از کمی توشه و دوری سفر و ترس راه.
علی ستمام آنچه را که در بیت المال بود برای مستحقان خرج میکرد، تا جایی که بیت المال خالی میشد و امام امر میکرد که کف آن را تمییز کنند و با آب بشویند وقتی که تمام میشد بر روی زمین شسته شده دو رکعت نماز میخواند!!.
این نماز در بیت المال است و بعد از آنکه زمینش را با آب تمییز کردهاند که راز یک معنای بزرگی بود و اجازه به یک دوره جدید بود که آخرت بر دنیا غالب میشود و تقوا و پاکی نفوذشان بر دولت و جامعه و انسانها و قلبها زیاد بود.
از او خواسته شد که کاخ امارت فرو بیاید... کاخ بزرگی که نوک آن با قلهها و فتنهها بالا رفته بود... و تا زمانی که مدبر نباشی نمیتوانی آن را ببینی، و او میگفت: این قصر پریشانیها است، هیچگاه در آن ساکن نمیشوم و لباس بلندی را که به سه درهم از بازار خریده بود، میپوشید، و سوار بر خرش میگفت: مرا بخوانید تا به دنیا اهانت کنم.
علی سمقیمی بود که هیچگاه سفر نکرد.
و عصر ما این چنین روش و حکمی را به عنوان استاد دو معلم و هادی مییابد که به تمام حاکمان در هر نسل و عصری میآموزد که ولایت بر حق یعنی رد کردن شکوه دنیوی و غرور سلطنت.
امام احمد بن حنبل /میگوید: خلافت علی را خوب و آراسته نکرد، بلکه علی خلافت را خوب و آراسته کرد در زهد منازل والایی را طی کرده بود که قهرمان زاهد توبهکار در آن حلقه میزند، کار تفننی بزرگ او اهانت به دنیا و خوار کردن غرورهای نابود شونده آن بود. به طوری که دستی را به صورت دنیا بالا میبرد که تکان میخورد و به این غرورها نه میگفت.
سفیان ثوری میگوید: علی سهیچ وقت خانه آجری و تختگاهی نساخت.
علی سعصایی داشت که به وسیله آن در بازار راه میرفت و مردم را به تقوای خدا و معامله نیکو امر میکرد و میگفت: ترازوها را راست بدارید، و میگفت در گوشت ندمید تا اضافه وزن پیدا کند.
روزی علی سبا دو لباس بیرون آمد یکی را به صورت بلند و به صورت ازار پوشیده بود و دیگری را از یک طرف آویخته و از طرف دیگر بلند کرده بود و گفت: من این دو را پوشیدهام تا از غرور و خودپسندی به دور باشم و در نمازم این برای من بهتر است، و برای مؤمن سنت است.
عمر بن عبدالعزیز /میگوید: زاهدترین مردم در دنیا علی بن ابی طالب بوده است.
حسن /میگوید: خداوند به علی رحم کند، علی تیر خدا بود که به دشمنان اصابت میکرد، و در علم شریفترین و نزدیکترین فرد به رسول الله صبود، و راهب این امت بود، و در اموال خدا اجازه دزدی نمیداد، و در اجرای امر خدا کوتاهی نمیکرد، و علم و عمل و تصمیمش را بر اساس قرآن میگرفت، و به وسیله قرآن در باغ سرسبز بود، و همراه شخصیتهای برجسته بود، و این علی بن ابی طالب بود[۱۸۳].
[۱۸۳] صلاح الامة، د. سید حسین، ۶/۶٧-٧۰.