موقعیت خالد در جنگهای رده
مرحبا بر خالد... هنوز چهار سال از پیوستن او به اسلام نگذشته بود که در شمال در مرزهای شام و در جنوب در یمن میجنگید و در یازده جنگ شرکت کرد که در سه جنگ آنها در زیر پرچم فرماندهی رسول الله صمیجنگید، و در سه جنگ آنها خودش فرمانده مستقلی بود و در پنج جنگ دیگر نجنگید بلکه به وسیله صلح پیروز شد، پس چگونه وقتی کافی برای انجام این کارها پیدا کرده است!!.
خالد مورد اعتماد پیامبر صبود و استعدادهای نادری در فرماندهی نظامی داشت به طوری که روزگار نظیر او را بسیار کم دیده است، پس جای تعجب نیست که رسول الله صدر مورد او گفت: او بنده خدا و برادر عشره مبشره و شمشیری از شمشیرهای خداوند است که خداوند علیه کفار و منافقان کشیده است[٩۲].
وقتی که ابوبکر سبه جنگ با مرتدان رفت، خالد بن ولید پرچمدار او بود، وقتی که با مردم مواجه شد، خالد را بر آنها گمارد و به مدینه برگشت و خالد گفت: نمیدانم از چه روزی فرار کنم، از روزی که خداوند شهادت را به من ارزانی داشته یا از روزی که خداوند کرامت را برای من خواسته است؟[٩۳].
جنگهای ردّه - که نزدیک یک سال کامل به طول انجامید - سختترین جنگی بود که اعراب مسلمان در تاریخ نظامیشان با آن مواجه بودند و در این جنگها بود که مردانگی و اصالت مردان آشکار شد و هیچ کس مانند او با اهل رده نجنگید و مثل او فتنه آنان را از بین نبرد. مهمترین کار وی در منطقه بزاخه در سرزمین بنی اسد و منطقه بطاح در بنی تمیم و منطقه یمامه و وطن بنی حنیفه بود که سختترین و بدترین جنگ دوران زندگی خالد بود[٩۴].
[٩۲] الاستیعاب ۲/۴۲٩؛ قادة فتح العراق و الجزیرة، ص٩۴-٩۵. [٩۳] سیر اعلام النبلاء، ذهبی، ۱/۳٧۵. [٩۴] صلاح الامة، د. سید حسین، ۳/۵۴٩.