شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

کلماتی که قلب را پر از نور می‏کند

کلماتی که قلب را پر از نور می‏کند

هیچکدام از ما - بعد از این فضایل - تعجب نمی‏کنیم از اینکه منابع حکمت را از زبان ابن مسعود سبشنویم. بنابراین این چند جمله معطر از موعظه‏ها و سخنان گرانبهایش را به شما تقدیم می‏‏کنم.

معن می‏گوید: عبدالله بن مسعود گفت: قلب‌ها گاه مشتاق و با نشاط و گاه کسل و بی‏نشاط است، نشاط و اشتیاق آن را غنیمت بشمارید و استفاده کنید، و در هنگام کسالت و خمودی آن را رها کنید.

از عون بن عبدالله نقل شده که عبدالله گفت: علم با کثرت روایت نیست، بلکه علم با خشیت و خوف از خداست.

منذر می‏گوید: عده‏ای از دهقانان نزد عبدالله بن مسعود سآمدند و مردم از سلامتی کامل آنها تعجب کردند، عبدالله گفت: شما کافر را دارای جسمی سالم و قلبی مریض می‏بینید و مؤمن را دارای قلبی سالم و جسمی مریض، و قسم بخدا اگر قلب‌های شما مریض شود و جسمتان سالم باشد از جُعلان (نوعی پرنده موذی) نزد خداوند بی‏ارزش‏تر هستید.

عبدالله گفت: هر شادی‏ با اندوهی همراه است، و هر خانه‏ای که پر از علم باشد، پر از عبرت است.

ضحاک بن مزاحم می‏گوید: عبدالله گفت: هر کدام از شما مهمان هستید و اموالتان امانت است و مهمان رفتنی است و امانت باید به صاحب آن برگردانده شود[۲۸۱].

عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود از پدرش نقل می‏کند که گفت: مردی نزد او آمد و گفت: ای اباعبدالرحمن سخنان مفیدی را به من یاد بده، عبدالله به او گفت: چیزی را شریک خدا قرار مده، و هر جا که توانستی با قرآن باش، و کسی که سخن حقی را به تو گفت: قبول کن، هر چند که از یک فرد دور و کینه‏توز باشد، و هر کس که باطلی را به تو گفت آن را رد کن، هر چند که محبوب و نزدیک باشد.

عبدالله می‏گوید: حق، سنگین و سالم است و باطل، سبک و مسموم است و چه بسیار شهوت‌هایی که اندوه زیاد و طولانی را به دنبال دارند.

از عنبس بن عقبه نقل شده که گفت: عبدالله بن مسعود گفت: قسم به خدایی که خدایی غیر از او بحق وجود ندارد، بر روی زمین چیزی که نیاز به زندان طولانی داشته باشد، زبان است.

از عبدالرحمن بن عبدالله بن مسعود از پدرش نقل شده که گفت: وقتی که زنا و ربا در جایی رایج شود، به هلاک و نابودی آنجا اجازه داده شده است.

از قاسم نقل شده که گفت: مردی به عبدالله گفت: ای ابوعبدالرحمن مرا نصیحتی کن، گفت: خانه‏ات را تمیز کن و زبانت را نگه دار و برای اشتباهانت گریه کن.

از عبدالرحمن بن یزید از عبدالله نقل شده که گفت: شما طولانی‏ترین نماز را دارید، و از اصحاب رسول الله صبیشتر جهاد کرده‏اید، در حالی که آنها از شما فاضل‌ترند، به او گفته شد: به چه چیزی فاضل‌ترند؟ گفت: آنها در دنیا زاهدترین و مشتاق‌ترین به آخرت بودند.

از ابوالأحوص نقل شده که گفت: هیچ یک از شما دینش را تقلیدی انتخاب نکند و اگر ایمان آورد خودش ایمان بیاورد و اگر کافر شد، خودش کافر شود ولی اگر مجبور شدید تقلید کنید، از مرده تقلید کنید، چرا که زنده از فتنه در امان نیست.

عبدالرحمن بن یزید می‏گوید: عبدالله گفت: مانند انسان‌های بی‌اراده نباشید، گفتند: چه کسانی این گونه هستند؟ گفت: کسی که می‏گوید من همراه مردم هستم اگر آنها هدایت یافتند من نیز هدایت می‏یابم و اگر آنها گمراه شدند، من نیز گمراه می‏شوم.

آگاه باشید که خود را عادت بدهید که حتی اگر تمام مردم کافر شدند، کافر نشوید.

سلیمان بن مهران می‏گوید: روزی ابن مسعود همراه چند نفر از اصحاب ایستاده بود که یک بادیه نشین از آنجا رد شد و گفت: این‌ها برای چه چیزی جمع شده‏اند؟ ابن مسعود سگفت: برای میراث محمد صکه آن را تقسیم کنند[۲۸۲].

هزیل بن شرحبیل از عبدالله نقل می‏کند که گفت: کسی که آخرت را بخواهد، در دنیا ضرر می‏کند، و کسی که دنیا را بخواهد، در آخرت ضرر می‏کند، ای قوم پس دنیای فانی را بر آخرت جاویدان ترجیح ندهید[۲۸۳].

عبدالرحمن بن حجیره می‏گوید: ابن مسعود سوقتی نشست گفت: شما در گذشت شب و روز دارای اجل ناقص و کارهای محفوظ هستید و مرگ ناگهان می‏رسد کسی که خیر کشت کند، احتمال دارد که رغبت درو کند، و کسی که شر بکارد، احتمالاً ندامت و پشیمانی درو می‏کند، و هر زارعی آنچه را که کشت می‏کند، می‏درود. انسان‌های قانع به سهم خود راضی هستند و انسان‌های حریص به آنچه که برای آنها مقدر نشده است نمی‏رسند، پس کسی که به او خیری برسد، خداوند به او خیر رسانده است، و کسی که از شر در امان بماند، خداوند او را از شر حفظ کرده است. متقیان سرور هستند و فقها رهبر و همنشینی با آنان علم را زیاد می‌کند.

عبدالله می‏گوید: به آنچه که خداوند قسمت تو کرده راضی باش تا جزو ثروتمندترین مردم باشی، و از محرمات دوری کن تا جزو باتقواترین مردم باشی، و آنچه را که بر تو واجب شده ادا کن تا جزو عابدترین مردم باشی[۲۸۴].

[۲۸۱] صفة الصفوة ۱/۱٧۲. [۲۸۲] صفة الصفوة ۱/۱٧۴. [۲۸۳] ارناؤوط می‏گوید: رجالش ثقه هستند، به نقل از السیر، ذهبی، ۱/۴٩۶. [۲۸۴] سیر اعلام النبلاء، ذهبی ۱/۴٩٧.