شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

ملائکه جنازه سعد را حمل کردند

ملائکه جنازه سعد را حمل کردند

محمود بن لبید سمی‏گوید: وقتی که سعد زخمی شد و زخمش شدیدتر شد او را نزد زنی به نام رفیده بردند تا زخم‌هایش را مداوا کند. وقتی پیامبر‌صبه او رسید، گفت: چگونه شب را به صبح و صبح را به شب می‏رسانی؟ به او خبر داد تا وقتی که آن شب فرا رسید که قومش او را منتقل کردند و بنی عبدالاشهل او را به منزلشان بردند و رسول الله صآمد و گفته شد، با او رفتند. پس او بیرون رفت و ما نیز همراه او بیرون رفتیم و با سرعت رفتیم تا جایی که ردایمان افتاد، پس اصحاب شکایت کردند و پیامبرصگفت: می‏ترسم که ملائکه زودتر از ما برسند و مانند حنظله او را بشویند. به خانه سعد رسیدند در حالی که او را می‏شستند و مادرش گریه می‏کرد و می‏گفت:

وای بر مادر سعد که سعد کوله‏بارش را بست و حقیقتا رفت.

پیامبر صفرمود: هر گریه کننده‏ای بجز مادر سعد دروغ می‏گوید، پس او را بیرون بردند، گفت: آن قوم به او گفتند: ای رسول خدا ما هیچ مرده‏ای سبک‌تر از این را حمل نکرده‏ایم. گفت: چرا سبک نباشد در حالی که قبل از این هرگز این تعداد از ملائکه برای حمل کسی پایین نیامده بودند و او را همراه شما حمل می‏کنند[۲۳۴].

[۲۳۴] ابن سعد، ۳/۲/٧-۸ و ارناؤوط در السیر آن را حسن دانسته است، ۱/۲۸٧.