شاگردان مکتب نبوت

فهرست کتاب

زهد علی

زهد علی

وقتی که دنیا بر او می‏گرید، آخرت مشتاق اوست و به روی او می‏خندد.

او از لباس‌های زبر و غذاهای خشک خوشش می‏آمد.

او کسی بود وقتی که شب آغاز می‏شد و ستاره‏ها پدیدار می‏گشتند و ناپدید می‏گشتند در محراب بود و فکر می‏کرد و شدیداً می‏گریست و می‏گفت: ای دنیا به من اشاره می‏کنی؟ آیا مرا مشتاق می‏کنی؟! دور باد از من، دیگری را فریب بده. من دخترت را سه طلاق داده ام طلاقی که قابل رجوع نباشد، عمر تو کوتاه و زندگی تو حقیر و خطرهایت زیاد و بزرگ است، آه که چقدر کم توشه‏ای و سفر تو دور و راهت ترسناک است.