فردا به دوستانمان محمد و یارانش میرسیم.
وقتی وارد شدند برای اولین بار سنت مصافحه را رایج کردند[۳۰].
عیاض اشعری میگوید: بعد از اینکه این آیه: ﴿فَسَوۡفَ يَأۡتِي ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ يُحِبُّهُمۡ وَيُحِبُّونَهُ﴾[المائدة: ۵۴]. «خداوند جمعیتى را مىآورد که آنها را دوست دارد و آنان (نیز) او را دوست دارند». نازل شد، رسول خدا صفرمود: اینان قوم تو هستند ای ابوموسی، به ابوموسی اشاره کرد[۳۱].
قوم ابوموسی ملازم پیامبر صشدند که از ته قلب آنان را دوست داشت چون راست گفتار و نیک کردار بوده و شب و روز به عبادت خداوند متعال مشغول بودند. پیامبر صدرباره آنها میگفت: من صدای نازک اشعریها را در شب میشنوم که قرآن تلاوت میکنند و منازل آنها را با صدای قرآن خواندنشان میشناسم گرچه در روز خانه آنها را ندیده باشم[۳۲].
بلکه رسول خدا صدر بین اصحابش آنها را ستایش میکرد و میگفت: اشعریها اگر بدون زن یا بدون شوهر شوند یا غذای خانواده آنان کم شود، آنچه که دارند در یک جا جمع میکنند و به طور مساوی بین هم تقسیم میکنند. پس آنها از من و من از آنها هستم[۳۳].
[۳۰] مسنداحمد ۳/۱۵۵، ۲۲۳؛ ابن سعد ۴/۱۰۶. [۳۱] ابن سعد ۴/۱۰٧؛ حاکم۲/۳۱۳، حاکم و ذهبی آن را صحیح کردهاند. [۳۲] صحیح مسلم ۱۶۶، باب فضایل صحابه. [۳۳] مسلم ۱۶٧، باب فضائل صحابه.