کنارهگیری ابوموسی از فتنه
ابوموسی علی رغم شجاعتی که در میدان جهاد با مشرکان و کافران داشت، وقتی بین علی و معاویه بفتنه ایجاد شد کنارهگیری کرد و با هیچ یک از آن دو نجنگید.
ابوبرده از ابوموسی روایت میکند که: معاویه به او نامه نوشت: اما بعد عمرو بن عاص با من بیعت کرده و به خدا سوگند میخورم که اگر با من بر آنچه که عمرو بن عاص بیعت کرده است بیعت کنی یکی از فرزندانت را والی کوفه و دیگری را والی بصره میکنم، در این صورت هیچ دری بدون مشورت تو بسته نخواهد شد و هیچ حاجتی بدون تو برآورده نخواهد شد. من با خط خودم برایت نامه نوشتم تو نیز با خط خودت برایم نامه بنویس.
ابوموسی برایش نامه نوشت: اما بعد شما در امری از امور مهم امت به من نامه نوشتی، وقتی در مقابل پروردگارم قرار بگیرم چه جوابی بدهم، من نیازی به آنچه مطرح کردهای ندارم، والسلام علیک.
ابوبرده (پسر ابوموسی) میگوید: وقتی معاویه به ولایت رسید، مشکلی برایم ایجاد نشد و هر نیازی داشتم برآورده شد[۵۳].
این از اخلاق کریمانه معاویه بود که بسیاری از مسلمانان بدی او را میگویند، خدا از او و از سایر صحابه راضی باشد.
امام ذهبی میگوید: ابوموسی عابدی زاهد و ربانی بود که در روز روزه و قائم در شب بود. او علم و عمل و جهاد و سلامت قلب را در خود جمع کرده بود و امارت او را تغییر نداد و به دنیا مغرور نشد[۵۴].
قضاوت بین علی و معاویه به ابوموسی و عمرو بن عاص شواگذار شد. پروردگارا از اصحاب رسول الله صراضی باش. آنان هدفشان دنیا نبود بلکه اجتهاد کردند. بعضی از آنان به درستی تصمیم گرفتند و بعضی دیگر به خطا رفتند و ما همه آنان را دوست داریم. از خداوند متعال میخواهیم به خاطر اسماءحسنی و صفات علیایش ما را با آنان در بهشت جمع کند.
[۵۳] ارنؤوط میگوید: سند حدیث صحیح است، ابن عساکر ۵۴۱-۵۴۲، ابن سعد ۴/۱۱۱-۱۱۲. [۵۴] سیر اعلام النبلاء، ذهبی ۲/۳٩۶.